پدر در بستر و برادر زیر خاک
حال و روزِ روزگار ما بَد گشته غمناک
میچکد اشک از پلکان مادر روی خاک
دیو بد سیرت نشسته روبرویم چون ضحاک
در وجودم کینه گشته خشمناک
مرگ را ترجیح دهم با افتخار، بر زندگیهِ دردناک
میکُشم لاپنبه ای های بی افتخارِ نامردِ ضحاک
میدرم سینه اش آنکه زد، پشت برادر روی خاک
حال و روزِ روزگار ما بَد گشته غمناک
میچکد اشک از پلکان مادر روی خاک
دیو بد سیرت نشسته روبرویم چون ضحاک
در وجودم کینه گشته خشمناک
مرگ را ترجیح دهم با افتخار، بر زندگیهِ دردناک
میکُشم لاپنبه ای های بی افتخارِ نامردِ ضحاک
میدرم سینه اش آنکه زد، پشت برادر روی خاک