قرارداد اجتماعی جدید«روسو» (قرارداد اجتماعی روسو)

نویسنده: کریستوفر ریت

مترجم: محمدمهدی ذوالقدری

ناشر: ترجمان علوم انسانی، چاپ اول 1396

200 صفحه، 20000 تومان

****

یکی از دغدغه‌های همیشگی همه دانشجویان و استادان فلسفه این است که متون اصلی حوزه‌های مختلف فلسفه ترجمه شوند. این دغدغه یک سلیقه نیست، بلکه ریشه در یک نیاز واقعی دارد. بدون متون اصلی نمی‌توان در تفکر فلسفی زیاد پیش رفت و شخص در سطح معین و متوسطی درجا خواهد زد. رشد و ارتقای فلسفی بدون متون اصلی میسر نیست. از طرف دیگر، خواندن و فهمیدن متون اصلی به زبان مبدأ هم کار بسیار دشواری است، به‌طوری که اندکی از افراد می‌توانند آن متون را بدان نحو بخوانند و بفهمند. با توجه به این دشواری، بیشتر اهل فلسفه باید از بلندپروازی دست بشویند و به میان‌مایگی فلسفی تن دهند. اما در این میان ترجمه روزنه امید بزرگی است. صد البته منظور ترجمه خوب است؛ یعنی ترجمه دقیق و درست و خوانا. برخی از متون چنین بختی را داشته‌اند و ترجمه‌های نیکویی از آنها به فارسی در دسترس است. اما ترجمه متون اصلی پایان کار نیست. سهل است، آغاز یک راه جدید و جدی‌ست که پر از چاله و چالش است. این متون باید خوب فهمیده شوند؛ کاری که در ابتدا آسان می‌نماید، اما بعدا چنان مشکل از آب درمی‌آید که بیشتر افراد یا پا پس می‌کشند و یا از پا درمی‌آیند.

از این روی، کتاب‌های زیادی درباره متون اصلی نگاشته می‌شوند. بیشتر این کتاب‌ها کلیتی از آن متون را فراهم می‌آورند. اما این نوشته‌ها سه مشکل بزرگ دارند: 1- فقط خلاصه متون اصلی هستند؛ 2- آن متون را ساده‌سازی می‌کنند؛ 3- گزینشی هستند و برخی مطالب را حذف می‌کنند. به همین دلیل جانشین خوبی برای متون اصلی نیستند. در واقع متون اصلی فلسفه هیچ جانشینی نمی‌توانند داشته باشند و باید مستقیم به سراغ آنها رفت. بنابر این توضیحات، بهترین کتابی که درباره چنین متونی می‌توان نوشت، آن است که به خواننده چگونگی خوانش متون اصلی را بیاموزد. علی‌رغم نیاز جدی به چنین کتاب‌هایی، جای آنها در زبان فارسی خالی مانده است. ترجمان علوم انسانی، به عنوان یک ناشر متعهد و هدفمند، با انتشار این مجموعه، یکی دیگر از کمبودهای علوم انسانی را برطرف کرده است.

*****

هر کتاب کلاسیکی هم که نیاز به راهنمای مطالعه داشته باشد، در نگاه نخست به نظر نمی‌رسد که قرارداد اجتماعی این‌گونه باشد؛ زیرا در مسیر مطالعه آن، خواننده با هیچ مانع و حتی سرعت‌گیری مواجه نمی‌شود، از بس که ژان ژاک روسو (1712-1778) روان می‌نوشت. ایمانوئل کانت (1724-1804) هم آرزو می‌کرد که ای کاش می‌توانست به خوبی او بنویسد. نوشته‌های این نویسنده محبوب کانت و بسیاری دیگر، به‌‌قدری درخشان است که اگر در زمانه ما می‌زیست، به احتمال قریب به یقین نوبل ادبیات یا جوایز ادبی‌یی در بالاترین سطح را می‌برد. اما این امر فقط ظاهر قضیه است. جدا از نثر زیبای روسو، اندیشه‌های او خالی از دشواری نیست. آیزایا برلین (1909-1997) به کسی که قصد دارد سراغ متون این فیلسوف برود هشدار می‌دهد که تصور روسو از مفاهیم با تصورات متفکران پیشین تفاوت دارد. «او همان واژه‌ها را منتها با محتوایی بسیار متفاوت به‌کار می‌برد. راز بزرگ فصاحت کلام و تأثیر و نفوذ عظیم او در واقع ممکن است همین باشد که در عین اینکه به نظر می‌رسد آنچه می‌گوید چندان غیر از پیشینیانش نیست و همان قسم جمله‌ها و ظاهرا همان مفاهیم را به‌کار می‌برد، مفاهیم را به‌نحوی می‌پیچاند که خواننده مات و مبهوت می‌ماند و نادانسته از راه عباراتی آشنا به درون سرزمین به‌کلی ناآشنا کشانده می‌شود. آنچه روسو می‌گوید غیر از معنایی است که می‌رساند. به نظر می‌رسد که او در همان مسیر کهنه بحث می‌کند، ولی دیدی که به خواننده القا می‌کند به‌کلی غیر از نقشمایه‌ای است که به‌ظاهر از پیشینیانش وام گرفته است.» برلین در ادامه مفاهیم آزادی، قرارداد اجتماعی و طبیعت را به عنوان مثال ذکر می‌کند.

مشکل فقط این نیست که اندیشه‌های روسو غامض یا مبهم است، که در بسیاری موارد نیز چنین است، بلکه این هم هست که سازگار کردن آنها با هم آسان نیست. همین یک مورد را در نظر بگیرید: فیلسوفی که قرارداد اجتماعی را می‌نویسد، در دیگر آثار خود به قانون طبیعی قائل است و بازگشت به طبیعت را می‌ستاید. این دو تفکر چگونه با هم جمع می‌شوند؟ ارنست کاسیرر (1874-1945)، یکی از بزرگترین صاحب‌نظران تاریخ اندیشه‌های سیاسی، هم می‌گوید روسو تمایل داشت که پاردوکسیکال سخن بگوید. برای مثال روسو می‌گوید: «هر کس هنگامی که خود را بذل همه می‌کند، خود را بذل هیچ‌کس نمی‌کند». چه بسا این شیوه بیان ناشی از این امر باشد که روسو به موضوعاتی می‌پردازد که در تقابل با هم هستند. مسائل او جمع بین اموری است که در نگاه اولیه متضاد به نظر می‌‌رسند؛ برای مثال فرد در مقابل جامعه، افراد در برابر حکومت، وضع طبیعی در برابر قرارداد اجتماعی و... .

اگر کسی از منش و شخصیت روسو باخبر باشد، از این تناقض‌ها شگفت‌زده نمی‌شود. روسو منش و شخصیت غریبی داشت و نیز پر از تناقض، حتی درباره "قرارداد اجتماعی" گفته‌اند که آثار پیشین او را نقض می‌کند. ولتر (1694-1778) معاصر روسو که اساسا از او بدش می‌آمد درباره این کتاب می‌گفت: «قرارداد اجتماعی قرارداد غیراجتماعی است.» علاوه بر این، طبع تخیلی اوست که باعث شده حتی در عمیق‌ترین اندیشه‌هایش نیز سودایی باشد. او در باب چگونگی دست یافتنش به ایده اصلی قرارداد اجتماعی خاطره جالبی نقل می‌کند. «در راه بودم که به ملاقات دیدرو در زندان بروم که راه‌حل مسئله رذیلت و فضیلت انسان به‌ناگاه با برق کورکننده الهام در ذهنم درخشید. این واقعه محوری زندگی‌ام بود. از خود بی‌خود شده بودم، کنار راه نشستم و گریستم.»

این وضعیت به آثار و اندیشه‌های او نیز سرایت کرده و باعث شده در موارد زیادی خواننده آثارش گیج و گم‌گشته شود. قرارداد اجتماعی نیز به همین صورت است. لذا عجیب نیست که برداشت‌های مختلفی از آن صورت گرفته؛ هم انقلابی و هم محافظه‌کار، هم الهام‌بخش سوسیالیست‌ها بوده و هم الهام‌بخش لیبرال‌ها، هم بر کارل مارکس اثر گذاشته و هم جان رالز تحت تأثیر آن بوده است، هم ستایش شده و هم ناسزا شنیده، به‌ویژه به‌خاطر و درباره همین کتاب. اما هرچه که باشد، این کتاب باید فهمیده شود. چه بسا اگر همه این موارد که کلافی بزرگ و سردرگم در اطراف آن شکل داده‌اند، کنار روند، تصویر بهتری از آن حاصل شود. خلاصه آن‌که لازم است خودمان مستقیم آن را بخوانیم.

مسئله اصلی روسو در این کتاب آن است که بهترین حکومت ممکن برای انسان‌ چیست؟ حکومتی که در ذیل آن انسان‌ها شکوفا شوند و استعدادهای‌شان بالفعل شود. علت طرح این مسئله این است که از نظر روسو یک ملت کاملا تحت تأثیر حکومتی است که بر آن فرمان می‌راند. هیچ چیزی به اندازه حکومت ملت را شکل نمی‌دهد. با توجه به این مطلب، بهترین حکومت چگونه حکومتی باید باشد تا شهروندان بهترین انسان‌ها شوند؟ مسیری که روسو برای پاسخ به این پرسش طی می‌کند پیچ‌درپیچ است و از نقاط گوناگونی می‌گذرد.

"قرارداد اجتماعی"، همان‌گونه که از نامش پیداست، کتابی اجتماعی و سیاسی است، اما برای فهم آن مبانی روان‌شناسی و انسان‌شناسی خاصی لازم است که روسو در رساله‌های دیگر خود مطرح کرده است. اگرچه در قرارداد اجتماعی به آنها تصریح نشده اما برای درک درست آن لازم است. از همه مهمتر نظریه خاص روسو درباره وضع طبیعی انسان‌هاست که کریستوفر ریت آن را به تفصیل توضیح می‌دهد. به‌طور کلی، "قرارداد اجتماعی" کتابی نیست که اگر بخواهیم آن را به‌طور کامل بفهمیم، بتوانیم به خود آن بسنده کنیم. این اثر مبانی و اصولی را پیش‌فرض می‌گیرد که به آنها تصریح نمی‌کند. وانگهی جزو نوشته‌های اولیه روسو نیست و او قبل از آن، کتاب‌های دیگری نگاشته که مضمون آنها را در نوشتن این اثر به‌طور غیرمستقیم دخیل کرده است. از این روی، خوانش قرارداد اجتماعی باید همراه باشد با نگاهی به آن نوشته‌ها. ریت در این زمینه به خوبی عمل کرده و هر جا لازم شده، از دیگر آثار روسو چیزی بدانیم، آنها را تشریح کرده است.

روسو برخی از ایده‌های بدیع خاص خود را خیلی به اجمال بازگو می‌کند و همین اجمال باعث ابهام می‌شود؛ برای مثال مفهوم "اراده عمومی". ریت روی این موارد درنگ بیشتری می‌کند. علاوه بر این، روسو در نظریه‌پردازی‌اش تحت تأثیر شرایط زمانه خود، حکومت‌ها و سیاست‌های معاصر خود بود. شناخت آنها نیز برای فهم بهتر گفته‌های او لازم است. نویسنده این امور را هم از قلم نمی‌اندازد.

با همه این اوصاف، خطوط راهنمایی که ریت برای خوانش قرارداد اجتماعی به دست ما می‌دهد، جزمی نیستند. به همین دلیل در برابر مطالبش ما را منفعل در نظر نمی‌گیرد. او هر جا که اقتضا کند، هیچ ابایی از نقد ندارد و سخنان روسو را به چالش می‌کشد. اگرچه در این زمینه زیاده‌روی نمی‌کند و به‌قدر ضرورت اکتفا کرده است.

واقعیت آن است که این کتاب با این‌که کوچک است اما اندیشه‌های گوناگونی که در آن به چشم می‌خورد. اهمیت و تأثیر روسو در زمینه فلسفه سیاسی هم به‌خاطر کلیت وحدانی اثرش نیست. اساسا خیلی‌ها چنین چیزی را منکرند. تأثیر کتاب بر آیندگان گزینشی بود؛ به این معنا که بخش‌های خاصی از آن مورد استفاده این و آن قرار می‌گرفت و بسط می‌یافت. برای مثال موضوع اراده کلی نزد کانت و هگل بسیار مهم بود و به‌طور جدی تحت تأثیر آن قرار گرفتند، اما اصل نظریه قرارداد اجتماعی برای آنها چنان اهمیتی نداشت. امروزه نیز همچنان هر کسی می‌تواند بهره خاص خود را از این کتاب ببرد؛ بهره‌ای که با وجود این راهنما به‌مراتب افزایش می‌یابد.

*دکترای فلسفه