من حکم فرمای دلُ دنیای خویشم
آزادگی، انسانیت، آیین و کیشم
دنیای من دنیای عاری از ستمهاست
رعیت و ارباب خودُ، سلطان خویشم
در دل ندارم کینه و بخلُ حسد، هیچ
انسانمُ عقلانیت، چنگالُ نیشم
گویند آدم برده نفسُ نفوس است
هوا نیم لیکن من از این قصه بیشم
حاکم ولی محکومِ این طبع لطیفم
ابریشمم آری همان ابری که ریشم...
آزادگی، انسانیت، آیین و کیشم
دنیای من دنیای عاری از ستمهاست
رعیت و ارباب خودُ، سلطان خویشم
در دل ندارم کینه و بخلُ حسد، هیچ
انسانمُ عقلانیت، چنگالُ نیشم
گویند آدم برده نفسُ نفوس است
هوا نیم لیکن من از این قصه بیشم
حاکم ولی محکومِ این طبع لطیفم
ابریشمم آری همان ابری که ریشم...