به انتظار رستاخیز قلبم


به انتظار رستاخیز قلبم

آیا روزی که دوباره جاری آب بازگردد زنده خواهم شد؟؟؟ من نه نیلوفر مردابم نه آن ماهی افتاده به خاکم من خلق شدم تا که دشت خالق را سرخی شقایق باشم تا که سیراب کنم  چشم خورشید را تا که نوازششاعر:شقایق سهندی

آیا روزی که دوباره
جاری آب بازگردد
زنده خواهم شد؟؟؟

من نه نیلوفر مردابم
نه آن ماهی افتاده به خاکم

من خلق شدم
تا که دشت خالق را
سرخی شقایق باشم
تا که سیراب کنم
چشم خورشید را
تا که نوازش قلب عاشقش باشم

اما جاری رود را
بر این ساقه تشنه کم دارم

آیا روزی که دوباره
جاری آب باز گردد
روز رستاخیز قلب من می رسد ؟
تا که جاودانه به پاخیزم
چون‌ رویین تنی در مقابل درد ...

پی نوشت:

من که روزی جاری می کردم
عشق را از عمق وجودم به دشت بیکران
امروز چون ماهی افتاده به خاک
می چشم ذره ذره مرگ را
رود ارسم بی تو قلبم خاموش ست و یخ بسته ... گرمی یاد توست تنها راه نفس ...
عبور از این زندگی بی تو بیهوده طی کردن کوچه عمرست اما هنوز در دلم تو را صدا می زنم ...


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


نهادینه سازی ارزش آفرینی برای مشتری در فرهنگ تولید