انتخاب


انتخاب

بود مردی با کرامت ، صاحب عنوان و مقامی معتبر بود در دستش کلیدی ره گشا هم شکل و همسان تبر کوله بارش بود سرشار از حکایت ها به تدبیر و امید داد مردم را به شادیها و آزادی زمانی بس نوید گفت ای مردمشاعر:منصور قیدرپور

بود مردی با کرامت ، صاحب عنوان و مقامی معتبر
بود در دستش کلیدی ره گشا هم شکل و همسان تبر
کوله بارش بود سرشار از حکایت ها به تدبیر و امید
داد مردم را به شادیها و آزادی زمانی بس نوید
گفت ای مردم گشایم من تمام درب های بسته را
با کلید سحرآمیزم نمایم باز هر قفل و نماد بسته را
سهل و آسان مینمایم زندگانی را به تدبیر و امید
زندگی و شادمانی را نویدی داد با صدها امید
آنچنان رونق دهم من کسب و کار و اقتصاد مملکت
تا که انگشت تحیر بر دهان باقی بماند از جلال مملکت
آنچنان سر داد آوایی ز زیر و اوج و مشکلهای کار
گفتش اینک این منم حلال مشکلهای سخت و بیشمار
مردم خوش باور و ساده پذیرفتند آن حرف و کلام
غافل از اینکه سخنها ماند باقی در همان حد و کلام
زان کلید سحرآمیزش نه تنها قفل و دربی وا نشد
بلکه با تدبیر او راه رهایی گمشده ،راه دگر پیدا نشد
او نه تنها با همین تدبیر زیبایش وطن را خسته کرد
بلکه هر راهی که امید رهایی بود را هم تخته کرد
زین سپس باید دگر ، با عاقلانه فهم خود کاری کنیم
تا که با احساس خود ، با سرنوشت این وطن بازی کنیم
یادمان باشد که این دردانه میهن ، جان ما ایران ماست
عشق ما و عزت و فرهنگ و آیین کهن ایران ماست
ما برای عزت و آزادی ایران خود از هر چه باید بگذریم
ما برای حفظ این خاک گهر بار از سر و جان بگذریم





منصور قیدرپور اردیبهشت 1398

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


فیلم/ عجیب ترین جاده جهان را تماشا کنید!