تازیانه ی گیسو


تازیانه ی گیسو

اگرچه تیر نگاهش به خون کشیده جهان را به سمت سینه پرانده دوباره تیر روان را ازان پیاله ی چشمش چکیده قطره شرابی به چرخه بُرده زمین را، دوانده چرخِ زمان را ازان به صف شده مستان، که می زند بهشاعر:امیرابوالفضل عباسیان ((امیر))

اگرچه تیر نگاهش به خون کشیده جهان را
به سمت سینه پرانده دوباره تیر روان را

ازان پیاله ی چشمش چکیده قطره شرابی
به چرخه بُرده زمین را، دوانده چرخِ زمان را

ازان به صف شده مستان، که می زند به یقین حد
به تازیانه ی گیسوگناه باده خوران را

مپرس نام و نشان را از این جماعت رسوا
که در قدمگه اول دریده نام و نشان را

درخت خشک دلت را بهار تازه چه سودی؟
به برگ مرده رسانده نویدِ کوچ خزان را

عجب زمانه ی تلخی ، به چشم عشق نیاید
گذشت و تحفه ی عاشق که داده خود دل و جان را




حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


مریم کاویانی واقعا پلنگ شد ! / در 53 سالگی 25 ساله شد + عکس های جدید بعد طلاق