مرا دید و.....!


مرا دید و.....!

مرا دید و چه سودایی به سر داشت چه افسونی چه سحری در نظر داشت ؟! که حیرانم نمود سحر نگاهش ! تو گویی از دلم پنهان خبر داشت ! چه گویم از دل زیبا پرستم که یک دنیا محبت در نظر داشت ! تمام رازهای خفتهشاعر:ابراهیم گرجی

مرا دید و چه سودایی به سر داشت
چه افسونی چه سحری در نظر داشت ؟!
که حیرانم نمود سحر نگاهش !
تو گویی از دلم پنهان خبر داشت !
چه گویم از دل زیبا پرستم
که یک دنیا محبت در نظر داشت !
تمام رازهای خفته در دل
بیکباره ز چشمانم خبر داشت
از ان چشمان دریایی چه گویم
همه افسونگری را زیر سر داشت !
پناه بر تو خدایا چاره ای ساز
عجب سوزی دلم زین رهگذر داشت !

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


(تصاویر) نمایش موزیکال «شازده کوچولو»