تا نسیم آورد پیغام هیاهوی تو را
گوش دارم می دهم تصنیف هوهوی تو را
دور کن نقش گره را از کمان ابروان
اخم بر هم می زند ترکیب ابروی تو را
کاش حسی از دلم سر بر کشد دیوانه وار
بشکند رسم سکوتستان تابوی تو را
وقت ذکر نام من لبهات شیرین می شوند
می توان زنبور شد بوسید کندوی تو را
بید مجنون ، مستِ تکیه کردنت بر خود شده
تا ابد در ذهن دارد عطر پهلوی تو را
قهرمان نقش اول در غزل های منی
دوست دارم ماجرای شیر و آهوی تو را
می شود لیلی اسیرت ، باش با او تا ابد
تنگ تر می خواهد اما دام بازوی تو را
#مهنازمحمودی
۹۷/۱۱/۱۸