چتر زمستانه


چتر زمستانه

واژگان اشک میریزند برای رهایی از ذهنی که فراموش کرده طلوع خورشید را!! واژگانی که از صدای لرزان آن، پروانه ها پس از رهایی به پیله باز میگردند! و پرستو ها در سرمای تابستان به خود میلرزند! واژگانیشاعر:محمداحسان عبدالهی

واژگان اشک میریزند برای رهایی از ذهنی که فراموش کرده طلوع خورشید را!!
واژگانی که از صدای لرزان آن، پروانه ها پس از رهایی به پیله باز میگردند!
و پرستو ها در سرمای تابستان به خود میلرزند!
واژگانی که نشان میدهد در من کسی نفس میکشد!
من آن روز را در یاد دارم آن روزی که با صدای موسیقی دستان کودکانه اش تمام کودکی هایم به تماشای نواختن باران مینشیند!
من ازروزی میگویم که واژگان بر آن اشک میریزند!
آن روزی را که همراه بازی های کودکانه اش،پیشانی به دیوار میکوبم!
این همان حصار واژگان است، حصاری که در قلب کودکی هایم امروز را فریاد میزند!
واژگان به خود میپیچند،مانند پیچک های باغی که هرگز آن را ندیده ام ودر نگاهش میخوانم آواز بارانی،که از چشمهای ابریش میبارد!
من به نقش می آورم تمام واژگان نگفته ای،که بهار زرد را به استقبال زمستان میبرد!
من از واژگانی میگویم که پایان شبش اغروبی دلگیر به آغوش میکشد!
واژگانی که به رنگ شبهای روبه خورشید، سایه ماه را نقاشی میکند!
واژگانی که به لکنت آورده آسمان بی روح زمین را، ودر قلب گورستان به دریایی بی آب خیره میشود!
من از واژگانی میگویم که تاریکی شب را در دودی غلیظ پنهان میکند!
روزی تمام واژه هارا زیر چتر های زمستان بوسه خواهم زد!!
( آ)

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ خاص و بی نظیر اجتماعی سارینا از شاهین نجفی