در آتشی که اژدهای نفس های ات ...


در آتشی که اژدهای نفس های ات ...

من بال می شوم برای صدای تو پرواز کن در آسمان سکوت من با اژدهای مهربان نفس های ات محبوبه ی دل ام آتش بزن دوباره گلستان را تا آب ها بیفتند از آسیاب رنج در من بُکُش هر آن چه که غیر از توشاعر:سلمان مولایی


من بال می شوم برای صدای تو
پرواز کن در آسمان سکوت من
با اژدهای مهربان نفس های ات

محبوبه ی دل ام

آتش بزن دوباره گلستان را
تا آب ها بیفتند
از آسیاب رنج
در من بُکُش هر آن چه که غیر از تو ست
- گر یافتی کسی -
من سال های سال
بر دوش خسته ام تبری بود
بت های بی شمار
در هم شکسته بودم ای وحدت بعید
پیش از رسیدن ات
.
.
.
پیش از رسیدن ات
هر واژه شب پره ای بود
کوتاه و کور و ملال انگیز
- از خواب - می پرید
در آسمان تیره ی چشمان ام
در دست های شاعر من ، خورشید
مانند پرتقال خونی گندیده ای
از دست های کِی قباد رها می شد
در دست های جانی محمود غزنوی
سهم تمام پنجره ها از ماه
رویای احمقانه ی تلخی بود ؛
کابوس پرده ها
این داستان هر شب من بود ، تا
یک باره خویش را
در بازتاب آینه ها دیدم
نیلوفری شده بودم من
در حصر آب های مرده ی بی عصیان
پیش از رسیدن ات
.
.
.
تو
ناگهان
شبیه هجوم نور
از روزنی به یک اتاق پر از تاریک
ایمان پنجره های ام را
پر کردی از یگانگی خورشید

در من پرنده های طلایی
با بال های شعله ور از رنگ گونه ات
فتح بلند آسمان پرستش را
پرواز می شدند

در آتش مقدس چشمان ات
من واژه های تیره و کافر را
قربانی شکوه تو می کردم
تا هر ترانه ی توخالی
شعری شود به قاعده ی خورشید
شایسته ی تبرک لب های ات
.
.
.
محبوبه ی دل ام
این مرد را جدا مکن از خورشید
بگذار تا تولد اشعارش
در ساحت صداقت دستان ات
گرمای عشق را برساند
تا گوش های کور خدایان بی نوا
تا انجماد قلب بنی آدم
تا
آخرِ
جهان ...



۲۸ اردی بهشت ۹۸



حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس عجیبی که منوچهر هادی از دخترش موقع سال تحویل رو کرد+ عکس