بانویی که اندوه پیامبر(ص) را می‌کاست/مقام حضرت خدیجه(س) در دنیا و بهشت


بانویی که اندوه پیامبر(ص) را می‌کاست/مقام حضرت خدیجه(س) در دنیا و بهشت

حجت‌الاسلام حسنلو با اشاره به مقام حضرت خدیجه(س)، گفت: پیامبر(ص) فرمود: «...خدیجه(س) افضل زنان بهشت است. وقتی مردم کافر بودند به من ایمان آورد، وقتی مرا تکذیب می‌کردند او مرا تصدیق می‌کرد، وقتی مرا محروم کردند او مالش را در اختیار من قرار داد».

خبرگزاری شبستان، گروه اندیشه: با بعثت پیامبر (ص)، حضرت خدیجه (س) به عنوان اولین ایمان آورنده حضرت را در تمام مراحل رسالت یاری کرد. «ابن اثیر» به نقل از «ابن اسحاق» آورده: «خدیجه(س) نخستین مسلمان بود. پس خدا بدین امر بار اندوه رسولش را سبک کرد. وقتی پیامبر(ص) با خدیجه راز دل می‌گفت، خدیجه از اندوه او می‌کاست و او را تصدیق می‌کرد و کار مردم را بر او آسان می‌کرد.»

«ابن حجر» آورده: از امتیازات خدیجه(س) آن بود که پیامبر (ص) را همیشه گرامی می‌داشت و سخن او را قبل و بعد از بعثت تصدیق می‌کرد. خدیجه چون احساس کرد پیامبر(ص) نسبت به زید بن حارثة تمایل خاصی دارد او را به حضرت(ص) بخشید.» نیز آمده است که وقتی کفار مسلمین را در مکه مورد حصر و تحریم اقتصادی و اجتماعی قرار دارند و مسلمانان در محله شعب ابی طالب یا بنی هاشم جمع شدند تا در کنار هم مشکلات این تحریم را سپری نمایند، خدیجه(س) تمامی اموال خود را در طول سه سال بین مسلمین انفاق کرد.

این جملات بخش هایی از مباحث حجت الاسلام «امیر علی حسنلو» مدرس حوزه و مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه است که به مناسبت رحلت حضرت خدیجه کبری(س) با ما در میان گذاشته است. در ادامه مشروح این گفت وگو تقدیم حضورتان می شود:

به عنوان اولین سوال شمه ای درباره وضعیت زنان در عربستان آن روزگار در زمانه ای که حضرت خدیجه کبری (س) زیسته و تجارت می کردند، توضیح دهید.

عرب ها در شبه جزیره عربستان که منطقه گرمسیر و خشکی است سکونت داشتند، آنها قبائل چادرنشین دور از تمدن بودند که با چپاول و غارتگری زندگی می کردند، از طرفی با ایران و از طرفی با روم و از طرفی دیگر با بلاد حبشه و سودان همسایه بودند. از این رو عمده عادات رسومشان رسوم وحشیگری بود، و گاهی در میان آنها پاره ای از عادات روم و ایران و بعضاً از عادات هند و مصر قدیم نیز یافت می شد. عرب برای زن هیچ استقلالی در زندگی قائل نبود و حرمت و شرافتی برای او جز حرمت و شرافت خانواده نمی شناخت، بر زنان ارث نمی داد، و تعدد زوجات را مانند یهود بدون هیچ تحدیدی جایز می دانست، و همچنین طلاق را بدون هیچ قید و شرطی تجویز می کرد، و دختران را زنده به گور می کرد و ... .

معروف ترین نقاط عالم از حیث بدرفتاری با زنان، عربستان است، وقتی در کشورهای متمدن آن عصر مثل روم، یونان، ایران و هند از اطلاق عنوان انسانی بر زن دریغ می کردند و با او همان معامله را می کردند که با شییء مملوک یا بندة زر خرید می توان کرد، جای تعجب نیست که در عربستان جاهل، سرزمینی که در آن عصر در مراحل اولیه بربریت و نادانی سر می کرده، مردم آن سامان جگرگوشه های زیبا و میوه های ظریف عمر یعنی دختران بیگناه خود را زنده زیر خاک کنند.

در هر حال وضع زنان و دختران در عربستان جاهلیت بسیار رقت آور بوده، دختران در نظر پدران و زنان در نظر شوهران موجودی ضعیف و بی قیمت و شیئی قابل تملک و معامله بوده اند، آنها معامله ای که با دختران خردسال می کرده اند، حیثیت و موقعیت زن را بخوبی معلوم می کند. زیرا اگر مادران تسلط و نفوذی را که زنان اقوام متمدن بایستی در محیط خانه داشته باشند می داشتند، عاطفه و مهر مادری آنها به هیچ روی به پدران اجازه نمی داد دختران معصوم خود را زنده مدفون کنند. کشتن دختران در زمان جاهلیت در عربستان نشان می دهد که اختیارات مرد نامحدود و حتی مادر در درون خانه حق هیچ مداخله در امور زندگی نداشته.است

البته این جنایات در کلیه خانواده های عربستان عمومیت نداشته، و بعضی خانواده ها تحت تأثیر عوامل دیگری از این عمل زشت برکنار بودند. ظاهراً اولین قبیله ای که به این جرم مبادرت ورزید قبیله بنی تمیم بود. در بعضی از قبایل عرب دختران تازه زائیده شده را سر می بریدند. بعضی ها کودک را از بالای قله کوه به پایین پرتاب می کردند و بعضی دیگر دختر را در آب غرق می کردند.

عموماً سِرّ کشتن دختران ترس از بی چیزی و فقدان مئونه معیشت بود اما اوهام و خرافات هم در ایجاد این وضع بی نصیب نبوده، تربیت و پرورش یک دختر جوان و تسلیم او به مرد اجنبی به نام شوهر در نظر اعراب جاهلی با حیثیت و شرف و شجاعت مرد و خانوادة او منافات داشت! در عربستان به ولادت دختر فال بد می زدند و دختر پیدا کردن را شوم می دانستند. بیچاره زنی که دختر می زائید! معمولاً ولادت دختر را از دوستان و آشنایان مخفی می داشتند، مردی که خبر ولادت دخترش را می شنید خشمگین می شد و رنگش از غضب تیره می شد، از روی خجالت زدگی خود را از مردمان پنهان می کرد، یا از دختر خود بانهایت بی علاقه گی و بی اعتنایی نگهداری می کرد.

با این تفاصیل چگونه به زن در جامعه عرب آن دوران نگریسته می شد؟

پس درباره ماهیت زن در زمان جاهلیت با رعایت کمال اختصار در چند جمله می توان نتیجه گرفت:

۱. اعراب جاهلی زن را انسانی هم افق با حیوان یا انسان ضعیف می شمردند که اگر آزادی در زندگی بدست آورد و از قید تبعیت آزاد شود از فساد و شرش نمی توان ایمن بود.

۲. زن را از پیکره اجتماع خارج دانسته تنها حقی که برای او قائل بودند این بود که او را از شرایط مورد نیاز جامعه می دانستند مانند مسکنی که باید بدان پناه برد یا مانند اسیری می شمردند که باید از کارش استفاده برد و از مکرش بر حذر بود.

۳.زن را از عموم حقوقی که ممکن بود که از آنها سود ببرد محروم می داشتند مگر به مقداری که آن هم بازگشت به نفع مردانی می شد که بر او قیمومیت داشتند.

۴. اساس رفتارشان با زن غالبیت قوی و مغلوبیت ضعیف بود که مردان همیشه غالب بودند.

این بود مختصری از ماهیت زن در زمان جاهلیت که با ظهور اسلام اکثر آنها از بین رفت و باید گفت که به راستی پیامبر اسلام(ص) منت عظیمی بر بشر، خاصه بر زن و مخصوصاً بر زنان عربستان گذاشت نه فقط زن را از این وضع رقت آور و فجیع نجات بخشید، بلکه به او حق حیات اجتماعی و اخلاقی داد تا در اغلب حقوق با مرد متساوی گردد. بطوری که زن های صدر اسلام در مصالح عامه مداخله داشته اند، و عده زیادی از زنان مسلمان همت به یادگیری علم و ادب گماشتند.

حضرت خدیجه(س) جایگاهی شاخص در اسلام دارند، شاخص نَه از این نظر که صرفا افتخار همسری حضرت ختمی مرتبت، پیامبر بزرگوار اسلام(ص) را نصیب خود کرده است بلکه از این جهت که جزو اولین کسانی است که به اسلام ایمان می آورند و سرمایه و ثروت خود را در جهت اشاعه اسلام به کار می گیرند و پیش از ازدواج با پیامبر هم زنی موفق و بازرگان هستند. ایشان چگونه حیاتی داشته اند؟

حضرت خدیجه (س) دختر خویله بن اسد بن عبدالعزّی بن قصی بن کلاب. نام مادر او فاطمه دختر زائدة بن اصم از زندگی او تا قبل از ازدواج با پیامبر (ص) خبرهای چندانی در دست نیست ولی همه اخبار حاکی از آن است که وی زنی ثروتمند و در عین حال شرافتمندی بود. و از این رو او را طاهره می‌خواندند.

خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر(ص) ابتدا با عتیق بن عائذ عبدالله بن عمر مخزومی ازدواج کرد و از او صاحب پسری به نام هند شد. پس از مرگ عتیق با ابو هاله مالک بن نباش تمیمی ازدواج کرد و از او نیز صاحب پسری و دختری به نام هالة شد، برخی ازدواج با ابو هالة را مقدم بر ازدواج با عتیق می‌دانند.

حضرت خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر (ص) با توجه به ثروت فراوانی که داشت با دادن سرمایه تجاری بسیاری از مردم در سود تجارت آنان شریک می‌شد. در این میان با توجه به شهرت پیامبر (ص) در دوره جوانی به امانتداری و صداقت، خدیجه خود خواهان آن شد که حضرت محمد(ص) با سرمایه او و به همراه غلامش میسرة به تجارت شام برود، چون حضرت به همراه میسرة به این سفر رفت در حالی که ۲۵ سال بیشتر نداشت. در راه در نزدیکی شام با راهبی نصرانی برخورد کرد و او مژده نبوت حضرت را داد پیامبر اکرم(ص) در شام اموال کاروان خود را سریعتر از دیگران فروخت و با سود بیشتری به مکه بازگشت .

وقتی خدیجه از امانت داری حضرت رسول(ص) آگاهی افزونی یافت و از سوی دیگر از پیش‌گویی راهب نصرانی باخبر شد. خود از طریق عمویش عمر و بن اسد به خواستگاری حضرت(ص) فرستاد. پس پیامبر(ص) نیز با حمزه ـ پس از شنیدن پیغام خدیجه (س) ـ به خواستگاری خدیجه رفت و این ازدواج صورت گرفت. البته بنابر نقلی پیامبر ـ‌ صلّی الله علیه و آله ـ به نزد خویله پدر خدیجه (س) رفت و با جلب نظر او با خدیجه ازدواج نمود.

با شروع زندگی خدیجه در کنار پیامبر ـ‌ صلّی الله علیه و آله ـ زندگی او دچار تحوّل شد، زیرا از این پس در کنار شوهری بود که حتی در میان مشرکین نیز به پاکی و درستی معروف بود و همه به صداقت و حسن خلق او ایمان داشتند. پس خدیجه از این پس ثروت خود را در اختیار حضرت قرار داد تا آن حضرت آنها را در راه کمک به تهیدستان و مستمندان مصرف نماید.

رفتار حضرت خدیجه (س) بعد از بعثت پیامبر(ص)‌ چگونه بود؟

با بعثت پیامبر (ص)، خدیجه (س) به عنوان اولین ایمان آورنده حضرت را در تمام مراحل رسالت یاری کرد. ابن اثیر به نقل از ابن اسحاق آورده است که: خدیجه نخستین مسلمان بود. پس خدا بدین امر بار اندوه رسولش را سبک کرد. وقتی پیامبر(ص)با خدیجه راز دل می‌گفت، خدیجه از اندوه او می‌کاست و او را تصدیق می‌کرد و کار مردم را بر او آسان می‌کرد. ابن حجر آورده است که از امتیازات خدیجه آن بود که پیامبر (ص) را همیشه گرامی می‌داشت و سخن او را قبل و بعد از بعثت تصدیق می‌کرد. خدیجه چون احساس کرد پیامبر(ص) نسبت به زید بن حارثة تمایل خاصی دارد او را به حضرت بخشید. نیز آمده است که وقتی کفار مسلمین را در مکه مورد حصر و تحریم اقتصادی و اجتماعی قرار دارند و مسلمانان در محله شعب ابی طالب یا بنی هاشم جمع شدند تا در کنار هم مشکلات این تحریم را سپری نمایند، خدیجه تمامی اموال خود را در طول سه سال بین مسلمین انفاق کرد.

عفیف کندی می‌گوید: در جاهلیت به مکه آمدم و چون خواستم برای خانواده ام عطریات و لباس تهیه نمایم به نزد عباس بن عبدالمطلب رفتم به کعبه نگاه کردم که دیدم جوانی به طرف کعبه آمد و رو به کعبه ایستاد، پس نوجوانی و زنی به دنبال او آمدند و در کنار و پشت او ایستادند و چون او به رکوع و سجود رفت آنان نیز چنین کردند، چون از عباس در خصوص آنها پرسیدم، گفت: محمد(ص)، علی(ع) و خدیجه(س) هستند. هم چنین آمده است که چون جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و وضو گرفتن و نماز خواندن را به حضرت آموخت. پیامبر(ص) نیز به خدیجه آموخت. پس خدیجه وضو گرفت و نماز خواند.

تمام فرزندان پیامبر(ص) ـ غیر از ابراهیم ـ از خدیجه(س) بودند. برای خدیجه چهار دختر به نام‌های رقیه، زینب، ام کلثوم و فاطمه و یک پسر به نام قاسم و بنابر نقلی دو پسر به نام‌های قاسم و عبدالله نام برده‌اند. برخی نیز سه پسر برای خدیجه(س) بر شمرده اند به نام‌های قاسم، طاهر و طیّب.

پس از آنکه محاصره مشرکین علیه مسلمانان در اول سال دهم بعثت پایان یافت، خدیجه (س) که مشقات فراوانی را متحمل شده بود در سن 65 سالگی مریض شد. پیامبر ـ‌ صلّی الله علیه و آله ـ در آخرین لحظات بر بستر خدیجه حاضر شد و او را به همنشینی با مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم و کلثوم دختر موسی در بهشت بشارت داد. سرانجام حضرت خدیجه(س) در رمضان سال دهم وفات نمود، چند روز پس از آن ابوطالب نیز رحلت کرد. چون خبر رحلت ابوطالب نیز به پیامبر ـ‌ صلّی الله علیه و آله ـ رسید فرمود: دو مصیبت در این ایام وارد شده است و من نمی‌دانم که کدام یک از این دو برایم سخت تر است.

از رسول خدا نقل شده که جبرئیل نزد من آمد و گفت که از سوی پروردگار و از سوی من به خدیجه سلام بده و او را به خانه ای از زبرجد در بهشت که هیچ سر و صدا و رنجی در آن نیست بشارت بده. به همین خاطر پیامبر (ص) درباره مقام و شأن حضرت خدیجه می‌فرماید: بهترین زنان عالم مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه(س) است؛ خدیجه(س) افضل زنان بهشت است. وقتی مردم کافر بودند خدیجه به من ایمان آورد، وقتی مرا تکذیب می‌کردند او مرا تصدیق می‌کرد، وقتی مرا محروم کردند او مال ش را در اختیار من قرار داد.

آنچه حضرت خدیجه (س) در جامعه جاهلی آن روزگار که زن استقلالی ندارد انجام می دهد چه وجوه استثنایی ای دارد؟

آنچه در منابع درباره وضع زنان گفته شده، نشان دهنده فرهنگ عمومی جامعه بود، نه اینکه هیچ استثنایی وجود ندارد، بلکه غیر از خدیجه زنان دیگری نیز بودند که استقلال داشتند، خدیجه در این زمان بیوه بود و مستقل از شوهر زندگی داشت، وضع غالب زنان آنگونه توصیف شده که از جایگاه اجتماعی مستقلی برخوردار نبودند، چنانکه می دانید در هر شرایط و هر جامعه ای استثنائاتی وجود دارد که تابع شرایط فرهنگی و سیاسی غالب نیستند.

زنان امروز جامعه ما از حضرت خدیجه (س) چه می توانند بیاموزند؟

خدیجه(س) در ایمان به پیامبر (ص) نیز استثنا بود در وفا و یاری پیامبر (ص) نیز نظیر نداشت. در جامعه فعلی ما نیز زنانی یافت می شوند از آن بانو الگو گرفته اند. خدیجه در ایثار و ایمان نقشی ایفا کرد تا برای همه زنان و مردان بگوید زن می تواند در حمایت از هدایتگران جامعه نقش های بزرگ ایفا کند؛ و او با رفتار خود اعلام کرد که اسلام با دو عنصر انسانی مرد و زن شروع گردید از یک خانواده کوچک که زمانی نماز را با نفرات محدود برگزار می کردند و مشرکان نماز آنها را مسخره می نمودند؛ اما پایداری این زن و مرد اسلام را به جایی رساند که امروز بیش از یک میلیارد پیرو نمازگزار دارد و به زودی تمام جهان را فرا خواهد گرفت؛ پیام خدیجه سلام الله علیها به همه مردم این است که از اندکی جمعیت نهراسید، از تحریم اقتصادی نهراسید، پیروزی نهایی با اسلام و مسلمین و مقاومت است.

پیام دیگر حضرت خدیجه(س) این است که مرد از دامن زن به معراج می رود سعادت جامعه در گرو پشتیبانی زن از مرد است و هیچ جامعه ای نتوانسته است بدون حضور و ایثار زن در تربیت نسل و حمایت از مرد به سعادت و پیشرفت برسد.

پایان پیام/187

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه قرآن و معارف

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ارزش مایکروسافت معادل ارزش مجموع دو شرکت اپل و تسلا