این بازار به ایده و همت فقیهیان مدیرعامل سازمان ساماندهی مشاغل در سال ۱۳۷۳ راهاندازی شد و او چون پیشتر مرا میشناخت (نخستین مدیر اداری من در فرمانداری شاهین شهر بود) مرا به تصدی این مسیولیت دعوت کرد.
شیوه کار چنین بود که در محوطه پارکینگ کنار شهرداری اصفهان واقع در میدان امام حسین (دروازه دولت)، امکاناتی چون میز و سایه بان برای عرضه کتابهای خوانده شده و نو به مردم و کتابفروشان از ساعت هشت صبح روزهای جمعه عرضه میشد. بین ساعت های ۱۰-۱۲ و ۱۶-۱۸ بیشترین بازدید کننده و خریدار را داشتیم و طبعا نسل جوان بیشترین استقبال کننده بودند به ویژه که برخی کتابهای نایاب هم در میان کتابهای عرضه شده وجود داشت. این جمعه بازار یک هیات مدیره سه نفره داشت: فقیهیان، مدیرعامل سازمان ساماندهی مشاغل شهری، سردار طلایی، رئیس منطقه انتظامی اصفهان و من به عنوان مدیر اجرایی.
من نیز برای اداره جمعه بازار کتاب دو دستیار داشتم: مرحوم اکبرخانی کارشناس کتاب که کارمند رسمی اداره کتابخانههای فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و یک نفر دیگر (متاسفانه نامش در خاطرم نیست) برای امور تدارکاتی. هر ماه یک جلسه هیات مدیره برگزار میشد و به مسایل پیش آمده یا برنامهریزی برای بهبود و گسترش خدماترسانی جمعه بازار کتاب پرداخته میشد. دو سه باری در جلسات هیات مدیره اعتراضات عدهای مشفق طرح میشد مبنی بر وجود برخی کتابها که پیشتر مجوز چاپ داشتهاند و بعدتر به دلایلی تجدید چاپ نشدهاند اما دست دوم آن در بازار ما عرضه میشد.
یک بار نیز از سوی سردار طلایی از من به عنوان مدیر گلایه شد که در جمعه بازارمان روابط نامحرم جاری است و دختران و پسران اختلاط دارند و گاه دست در دست یکدیگر به پرسهزنی میان راهروها مشغولند. من پاسخ گفتم که برای خودم چنین مسیولیتی برای برخورد با آنچه ایشان اختلاط نامحرمان میداند قائل نیستم و افزودم که جمعه بازار کتاب فضایی عمومی و در فضای باز شهری برگزار میشود و این مسیولیت با نهادهای مرتبط است.
سالها گذشت و من به دعوت کاری محمدمهدی عسگرپور، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی به تهران آمده بودم که از رادیو خودروام مصاحبه سردار طلایی، فرماندهی انتظامی تهران بزرگ را میشنیدم که میگفت نیروی انتظامی وظیفه ندارد مزاحم همراهی دو تن دختر و پسر به بهانه بررسی محرم و نامحرم شود. آن روز رو به سرنشین بغل دستم گفتم بنازم قدرت کار اجرایی را که نگرش آدمی را تغییر میدهد!