واکنش منفی رییس دولت اصلاحات به خبر کمیته ایکس


واکنش منفی رییس دولت اصلاحات به خبر کمیته ایکس

تهران-ایرنا- تهران- ایرنا- فرشادمهدی پور، روزنامه نگار اصولگرا می گوید خبر تشکیل کمیته ایکس و تصمیم آن درباره انتخابات دوره هفتم مجلس را به روزنامه جام جم دادم و تیتر یک شد، اما سید محمد خاتمی رییس جمهوری وقت با عبارت 'یک عده روزنامه نگاران دروغگو هستند که...' ، نسبت به آن واکنش نشان داد.

فرشاد مهدی پور سردبیر اسبق مجله پنجره در بخش دوم گفت و گو با «پروژه تاریخ شفاهی ایران ایرنا» تجربیات روزنامه نگاری خود درباره ترور حجاریان، مصاحبه با حسن روحانی دبیروقت شورایعالی امنیت ملی و انتشار خبری مبهم درباره انتخابات مجلس هفتم، صحبت می کند.

ایرنا: جنابعالی از دانشجویان دارای گرایش فکری اصولگرایانه بودید. از ایام دانشجویی چه چیزهایی در ذهنتان مانده است؟
مهدی پور: دو ماجرا در ذهنم خیلی خوب مانده است. یکی 18 تیر78 و دیگری ترور حجاریان.
آن موقع اینترنت تازه آمده بود و ما هم در مشهد دسترسی درستی به اینترنت نداشتیم و به اصطلاح به شیر تلکس وصل بودیم. من در آن ایام خبرنگار دانشگاه روزنامه قدس بودم.
تجمعاتی در دانشگاه های مشهد برگزار شد. تجمع بزرگی در دانشگاه ادبیات مشهد برگزار شد. صبح روز شنبه بود. عصر همان روز اجتماع بزرگ دیگری در همین دانشگاه برگزار شد. تجمعات آن روزهای دانشگاه مشهد ملتهب بود اما به درگیری فیزیکی منجر نشد. با وجود این که جلسه توسط انجمن اسلامی اداره می شد و بچه های بسیج هم حضور داشتند.
دانشجویان در این اجتماعات، روزنامه و مجله هم زیاد می خواندند. مثلا روزنامه صبح امروز حجاریان و مجله گزارش روز به سردبیری حشمت الله طبرزدی (اگر عنوانش را به درستی به یاد داشته باشم). عکس مشهوری در صفحه اول این روزنامه چاپ شد که دختری بازداشت شده در ماشین یگان ویژه را نشان می داد و بعد معلوم شد که فتوشاپ بوده است. طبرزدی از همان ایام دیگر راهش را کاملا عوض کرده بود. بعدها در سال 81 و 82 در اعتراضات دانشجویی که در کوی دانشگاه صورت می گرفت، او محور اصلی ماجرا بود. طبرزدی کاملا از راست بریده و به سمت دیگر رفته بود.
ما همان موقع، ویژه نامه ای را به نام «چشم فتنه» در سطح کشور درباره 18 تیرمنتشر کردیم . مطالبی را هم که در روزنامه قدس منتشر، می شد کپی کرده و بین دانشجویان توزیع می کردیم.
بعد هم راهپیمایی سراسری 23 تیر شد. در مشهد هم جمعیت خیلی زیادی آمد.
یکی از طیف های تند دفتر تحکیم وحدت در آن ایام در مشهد مستقر بود. مثلا علی تاجرنیا و محسن میردامادی، اعضای مشهدی عضو تحکیم بودند. چند روز بعد میردامادی به مشهد آمد و فیلمی از کشته شدن یک نفر در کوی دانشگاه را پخش کرد. بعدها تصویر آن در مجله پیام امروز منتشر شد.

ایرنا: و ترور حجاریان؟
مهدی پور: ساعت حدود 8 و 10 دقیقه بود. در روزنامه قدس پای تلکس ایرنا بودم. یک دفعه دیدم یک خط خبر کوتاه تلکس شد:« ترور حجاریان روبروی ساختمان شورای شهر».
این خبر یک شوک به کشور وارد کرد. روزنامه های صبح امروز و اگر اشتباه نکنم، کیهان هم به چاپ دوم رسیدند.
چون در مشهد بودم نمی توانستم قضیه را از نزدیک پوشش دهم. حسرت می خوردم که چرا از مرکز واقعه یعنی تهران این قدر دور هستم؟!
اصلا یکی از دلایلی که بعدها به تهران آمدم همین بود.

ایرنا: در ابتدای گفت و گو از مصاحبه با آقای دکتر حسن روحانی یاد کردید. این مصاحبه چطور بود؟
مهدی پور: مصاحبه برای روزنامه جام جم انجام شد. گفت و گو به شدت دیپلماتیک بود و هیچ حرف مهمی از این مصاحبه در نیامد. روحانی آن موقع شخصیتی بسیار مهم و امین نظام بود. سران قوا توافق کرده بودند که آقای روحانی مذاکره کننده ایران با اروپاییان در مباحث هسته ای باشد. تصویری که الان از روحانی دارم به عنوان شخصی که در اجرا کارآمد نیست و انتقاد نمی پذیرد آن موقع اصلا از ایشان وجود نداشت. از وی به عنوان کسی که می توانست همه را خوب با هم متحد کند و از جمهوری اسلامی دفاع کند، در محافل سیاسی یاد می شد.
تنها نکته ای که از این مصاحبه یادم مانده است این بود که تلویزیون بزرگی در اتاق روحانی بود که تلکس ویژه ایرنا را از روی آن مرتب رصد می کرد.

ایرنا: دیگر از آن ایام خاطره قابل نقلی دارید؟
مهدی پور: بله. در زمستان 81 و انتخابات مجلس هفتم، هم خبرنگار دولت روزنامه جام جم بودم. جام جم هم شاید آن موقع تنها روزنامه جناح راست بود که تیراژ بالایی داشت و از طرفی آن قدر هم سیاسی نبود که با آن برخورد تندی صورت بگیرد. تحصن نمایندگان مجلس بود و خاتمی و کروبی (روسای جمهور و مجلس) هم گفته بودند که انتخابات را برگزار نمی کنند و طبعا دوم خردادی‌ها هم در آن شرکت نمی کنند.
با یک منبع خبری صحبت کردم به من گفت در کمیته ایکس (محفلی پنهان که در آن جریان دوم خرداد تصمیمات نهایی را اتخاذ می کرد) تصمیم گرفته شده است که اصلاح طلبان در انتخابات شرکت کنند و رییس جمهور وقت هم از این تصمیم مطلع و موافق است.
مجید رضاییان سردبیر جام و جم و حسین انتظامی هم مدیرمسوول بود.
ساعت حدود 9 شب بود و آقای رضاییان زنگ زد و گفت مطمئنی این خبر درست است.
دوباره زنگ زدم به آن منبع و او هم آن را تایید کرد. خبر چاپ و تیتر اول روزنامه شد. به نظرم سه شنبه شبی بود.
چون خبرنگار دولت بودم، صبح به پاستور رفتم. خاتمی به عنوان رییس جمهور آمد و گفت: یک عده روزنامه نگاران دروغگو هستند که...
من همیشه در این جلسات سوال می کردم. آن روز ترسیدم و اصلا سوال نکردم. سکوت کردم و از کنار ماجرا گذشتم. خاتمی در آن جلسه این خبر را کذب خواند.
اکنون حدود 17 سال از آن ماجرا می گذرد و البته دولت انتخابات مجلس را برگزار و دوم خردادی ها هم با یه لیست محدودتر در انتخبات شرکت کردند. همیشه فکر می کنم آیا آن خبر درست بود یا خیر؟ خاتمی دروغ گفت یا ما دروغ گفتیم؟ و عوارض یک اشتباه رسانه ای چقدر می تواند زیاد باشد؟ چون ما یک عقاب دنیوی داریم و یک عقاب اخروی. عقاب اخروی قابل محاسبه نیست. با انتشار این خبر یعنی پروژه بزرگ برگزار نکردن و تضعیف مشارکت مردمی در انتخابات، شکست خورده بود.
بعد از انتخابات از جام جم بیرون آمدم و به «سروش هفتگی»رفتم. خالدی، معاون شورای امنیت کشور، مدیرعامل سروش و مدیرمسوول مجله بود. بهمن دری که بعدها در دولت احمدی نژاد معاون مطبوعاتی شد، معاون فرهنگی سروش و سردبیر آن بود. سروش برندی شناخته شده و معتبر و تنها نشریه تلویزیونی پایداری بود که از قبل انقلاب به جا مانده بود.
دری مرا جانشین سردبیر کرد. بعد مدتی هم برای من حکم سردبیری زد و خودش معاون فرهنگی ماند.
قبل از ما سروش دوره درخشانی را با سردبیری علیرضا معزی طی کرده بود. علی اکبر اشعری مدیرانتشارات سروش بود. سروش جوان هم دست علی قنواتی بود. قیصر امین پور هم سروش نوجوان را درمی آورد. دوره پرهیاهویی بود. ولی ما به دوره رخوت سروش رسیده بودیم.
چند کار آن جا کردم. مثلا هفته دفاع مقدس بود. تصمیم گرفتم کاری متفاوت کنم. یک ویژه نامه برای آن در آورم که گرافیک و کاغذ آن فرق کند و مبنای آن نیز نظرخواهی شود. قرار شد در کل حوزه های هنری مثل شعر، نمایش، داستان، فیلم و از این قبیل برویم تحقیق کنیم و ببینیم در حوزه جنگ؛ اثر برتر از دید افراد مختلف چه بوده است. بعد هم آن اثر را معرفی کنیم و درباره اش مطلب بنویسیم.
مثلا تئاتری را پیدا کردیم متعلق به سال 59، که رضاکیانیان و داریوش ارجمند آن را تمجید می کردند ولی کارگردان این تئاتر دیگر چندان به آن ارزش هایی که در تئاترش وجود داشت ، معتقد نبود.
رفتیم کارگردان را پیدا و با او و نمایشنامه نویسش مصاحبه کردیم.
جلد متفاوت هم قرار بود بزنیم. جلد متفاوت در مجله ها هم معمولا جلد زرد تعریف می شد. عکس یک هنرپیشه خانم را روی جلد آوردیم.
من هر هفته گزارش فروش را از توزیع می گرفتم.
با آماری که از فروش همان شماره گرفتم متوجه شدم حتما این طور نیست که اگر عکس یک زن را در صفحه اول منتشر کنی، فروش نشریه بالا می رود.
این را داخل پرانتز عرض کنم که همین الان در روزنامه «صبح نو» وقتی سردار قاسم سلیمانی یا حاتمی کیا را عکس یک می کنیم، فروشمان افزایش پیدا می کند. من مطمئن نیستم که اگر عکس و مطلب فلان هنرپیشه زن را روی صفحه یک بیاوریم فروشمان بیشتر شود.

ایرنا: اما مخاطبانتان فرق می کند. بالاخره صبح نو در چارچوب اصولگرایی تعریف می شود و ممکن است این طیف اصلا از این که تصویر یک هنرپیشه زن روی جلد بیاید خوشحال نشوند؟
مهدی پور: بله. این را هم قبول دارم ولی تجربه سروش هم که نشریه ای عام بود نشان می داد جلد زرد، لزوما باعث فروش بیشتر نمی شود.

ایرنا: خط قرمزهایتان در سروش چه بود؟
مهدی پور: یادم نیست. ولی یک میزگرد برگزار کردیم و افرادی را به عنوان منتقدان صدا و سیما دعوت کردیم. ما به هر حال حامی رسانه ای صدا و سیما به شمار می آمدیم. اما بیشتر از این که درگیر این حمایت باشیم، درگیر تبلیغ برنامه های صدا و سیما بودیم.
مدتی بعد هم از سروش بیرون آمدم و به دعوت بیژن مقدم به روزنامه ایران رفتم. ایشان چندماهی هم بیشتر در این روزنامه نماند و به خاطر اختلافاتی که با مدیرعامل وقت ایرنا داشت از آنجا رفت و و بالطبع من هم بیرون آمدم.
به مشهد رفتم و آنجا ماندم. تا این که رضا مقدسی مرا به تهران دعوت کرد و گفت به تهران بیا و دبیر سیاسی روزنامه همشهری شو. من هم قبول کردم.
ادامه دارد...
گفت و گو از: ناصرغضنفری
پژوهشم3081**

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه سیاسی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


حال خوش کمند امیرسلیمانی /عکس