زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت شانزدهم)


در مطالب قبلی قسمت اول، قسمت دوم، قسمت سوم، قسمت چهارم، قسمت پنجم، قسمت ششم، قسمت هفتم، قسمت هشتم، قسمت نهم، قسمت دهم، قسمت یازدهم، قسمت دوازدهم، قسمت سیزدهم، قسمت چهاردهم و قسمت پانزدهم زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس، را خواندیم اکنون قسمت شانزدهم آن را ادامه می‌دهیم: از «بله» گفتن با […]

زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت شانزدهم) | زیباشهر img.wp-smiley, img.emoji { display: inline !important; border: none !important; box-shadow: none !important; height: 1em !important; width: 1em !important; margin: 0 .07em !important; vertical-align: -0.1em !important; background: none !important; padding: 0 !important; } @font-face { font-family: IRANSans; font-style: normal; font-weight: 900; src: url('https://www.zibashahr.com/fonts/eot/IRANSansWeb_Black.eot'); src: url('https://www.zibashahr.com/fonts/eot/IRANSansWeb_Black.eot?#iefix') format('embedded-opentype'), /* IE6-8 */ url('https://www.zibashahr.com/fonts/woff2/IRANSansWeb_Black.woff2') format('woff2'), /* FF39+,Chrome36+, Opera24+*/ url('https://www.zibashahr.com/fonts/woff/IRANSansWeb_Black.woff') format('woff'), /* FF3.6+, IE9, Chrome6+, Saf5.1+*/ url('https://www.zibashahr.com/fonts/ttf/IRANSansWeb_Black.ttf') format('truetype'); } @font-face { font-family: IRANSans; font-style: normal; font-weight: bold; src: url('https://www.zibashahr.com/fonts/eot/IRANSansWeb_Bold.eot'); src: url('https://www.zibashahr.com/fonts/eot/IRANSansWeb_Bold.eot?#iefix') format('embedded-opentype'), /* IE6-8 */ url('https://www.zibashahr.com/fonts/woff2/IRANSansWeb_Bold.woff2') format('woff2'), /* FF39+,Chrome36+, Opera24+*/ url('https://www.zibashahr.com/fonts/woff/IRANSansWeb_Bold.woff') format('woff'), /* FF3.6+, IE9, Chrome6+, Saf5.1+*/ url('https://www.zibashahr.com/fonts/ttf/IRANSansWeb_Bold.ttf') format('truetype'); } @font-face { font-family: IRANSans; font-style: normal; font-weight: 500; src: url('https://www.zibashahr.com/fonts/eot/IRANSansWeb_Medium.eot'); src: url('https://www.zibashahr.com/fonts/eot/IRANSansWeb_Medium.eot?#iefix') format('embedded-opentype'), /* IE6-8 */ url('https://www.zibashahr.com/fonts/woff2/IRANSansWeb_Medium.woff2') format('woff2'), /* FF39+,Chrome36+, Opera24+*/ url('https://www.zibashahr.com/fonts/woff/IRANSansWeb_Medium.woff') format('woff'), /* FF3.6+, IE9, Chrome6+, Saf5.1+*/ url('https://www.zibashahr.com/fonts/ttf/IRANSansWeb_Medium.ttf') format('truetype'); } @font-face { font-family: IRANSans; font-style: normal; font-weight: 300; src: url('https://www.zibashahr.com/fonts/eot/IRANSansWeb_Light.eot'); src: url('https://www.zibashahr.com/fonts/eot/IRANSansWeb_Light.eot?#iefix') format('embedded-opentype'), /* IE6-8 */ url('https://www.zibashahr.com/fonts/woff2/IRANSansWeb_Light.woff2') format('woff2'), /* FF39+,Chrome36+, Opera24+*/ url('https://www.zibashahr.com/fonts/woff/IRANSansWeb_Light.woff') format('woff'), /* FF3.6+, IE9, Chrome6+, Saf5.1+*/ url('https://www.zibashahr.com/fonts/ttf/IRANSansWeb_Light.ttf') format('truetype'); } @font-face { font-family: IRANSans; font-style: normal; font-weight: 200; src: url('https://www.zibashahr.com/fonts/eot/IRANSansWeb_UltraLight.eot'); src: url('https://www.zibashahr.com/fonts/eot/IRANSansWeb_UltraLight.eot?#iefix') format('embedded-opentype'), /* IE6-8 */ url('https://www.zibashahr.com/fonts/woff2/IRANSansWeb_UltraLight.woff2') format('woff2'), /* FF39+,Chrome36+, Opera24+*/ url('https://www.zibashahr.com/fonts/woff/IRANSansWeb_UltraLight.woff') format('woff'), /* FF3.6+, IE9, Chrome6+, Saf5.1+*/ url('https://www.zibashahr.com/fonts/ttf/IRANSansWeb_UltraLight.ttf') format('truetype'); } @font-face { font-family: IRANSans; font-style: normal; font-weight: normal; src: url('https://www.zibashahr.com/fonts/eot/IRANSansWeb.eot'); src: url('https://www.zibashahr.com/fonts/eot/IRANSansWeb.eot?#iefix') format('embedded-opentype'), /* IE6-8 */ url('https://www.zibashahr.com/fonts/woff2/IRANSansWeb.woff2') format('woff2'), /* FF39+,Chrome36+, Opera24+*/ url('https://www.zibashahr.com/fonts/woff/IRANSansWeb.woff') format('woff'), /* FF3.6+, IE9, Chrome6+, Saf5.1+*/ url('https://www.zibashahr.com/fonts/ttf/IRANSansWeb.ttf') format('truetype'); } .main-menu.menu .better-custom-badge .footer-widgets .widget .execphpwidget a:hover .tagcloud > a.tag-cloud-link:hover { color:#fff !important; } .post-related .listing-item .title .wpb_animate_when_almost_visible

صفحه اولتاریختاریخ ایرانزنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت شانزدهم)
زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس (قسمت شانزدهم)

در مطالب قبلی قسمت اول، قسمت دوم، قسمت سوم، قسمت چهارم، قسمت پنجم، قسمت ششم، قسمت هفتم، قسمت هشتم، قسمت نهم، قسمت دهم، قسمت یازدهم، قسمت دوازدهم، قسمت سیزدهم، قسمت چهاردهم و قسمت پانزدهم زنان روزگار قاجار به روایت کلارا کولیور رایس، را خواندیم اکنون قسمت شانزدهم آن را ادامه می‌دهیم:

از «بله» گفتن با فشار زنان فامیل تا تصور داماد از قیافه عروس
«ملک بگم خانم، آیا حاضرید آقا محمدعلی را به شوهری بپذیرید؟ او مهریه معمولی را نقد می‌پردازد و یک جفت گوشواره و یک دستبند طلا و یک حلقه و یک جفت کفش نو، یک کت و چادر و دو چراغ، یک آیینه و یک جلد کلام‌الله مجید به شما خواهد داد. از سوی خانواده خود رختخواب، وسایل پخت و پز، یک سماور و وسایل چایخوری و ‌لباس‌های شخصی و یخدان‌هایی رونما به شما داده می‌شود تا لوازم و مایملک خود را در آن بگذارید. ببینید محمدعلی چه احترامی برای شما قائل است که چنین جهیزیه سنگینی فراهم کرده است. لذا ملک بگم خانم بفرمایید آیا آقا محمدعلی را به همسری می‌پذیرید….» این چند خط شرح روایتی از یک مراسم عقدکنان است که «کلارا کولیور رایس» از نزدیک شاهد آن بوده و در بخشی از کتاب خود که به وضعیت دختران ایرانی پرداخته است به این مراسم عروسی و ماجراهای آن اشاره کرده است.

سیاحان و مراسم عروسی
مراسم عروسی و جشن‌های مربوط به آن در تمام فرهنگ‌های جهان به صورت‌های مختلف برگزار شده و مورد توجه تمام مردم است؛ چنان که مسافران و سیاحان اروپایی که به ایران سفر کرده بودند نیز به این مسأله بسیار توجه داشته و هر کدام از نگاه خود در یادداشت‌ها و سفرنامه‌های خود از آن روایت کرده‌اند که از لابه لای آن نوشته‌ها می‌توان به نکات و اطلاعات ارزشمندی دست یافت که امروز با گذر تاریخ از میان رفته‌ است.

انتخاب دختر به پیشنهاد خانواده
همانطور که می‌دانیم در گذشته آغاز این جریان با انتخاب دختر توسط خانواده پسر آغاز می‌شده است که خود این مسأله به شکل‌های متفاوتی براساس فرهنگ‌ها و آداب و رسوم‌ها شکل می‌گرفته‌ است و جالب است که بیشتر این سیاحان اروپایی به این نکته توجه داشته و برای آنها در مقایسه با فرهنگ خودشان بسیار جالب و حتی غیرقابل درک بوده است.

فرستادن دوستان پسر نزد پدر دختر
در زمان شاه صفی صفوی آن‌طور که یکی از سیاحان آلمانی به نام «آدام اولئاریوس» بیان کرده است وقتی جوانی به سن ازدواج رسیده و خواهان تشکیل خانواده می‌شد دختری را برای وی در نظر می‌گرفتند و شخص سومی به غیر پدر و مادر پسر را نزد دختر می‌فرستند تا نظر آن را بدانند، چون رسم نبوده است که تا قبل از رضایت دختر وی را ببینند. اگر جواب مثبت بود جوان، دو نفر از دوستان نزدیک خود را برای خواستگاری پیش پدر دختر می‌فرستاد تا با او صحبت کنند.

دیدن عروس بعد از عقدکنان
در این مراسم چند نفر از دوستان پدر دختر هم حضور داشتند و جالب است آن‌طور که رسم بوده در این دیدار به نمایندگان داماد روی خوش نشان نمی‌دادند، اما بعد از صحبت‌های پی در پی کم‌کم باب شرایط صحبت درباره شرایط ازدواج و مقدار مهریه آغاز شده و در نتیجه آن قول و قرار عروسی گذاشته می‌شد. اما مسأله قابل تأمل در این میان این است که برخلاف باور امروز که دختر و پسر برای خوشبخت شدن باید قبل از عقد همدیگر را بارها ببینند در آن زمان داماد تازه بعد از عقد و عروسی دختر را می‌دیده است.

سعادت زناشویی بدون دیدار قبلی
جالب است که با وجود چنین رسمی بیشتر ازدواج‌ها در آن زمان به قولی عاقبت به خیر بوده است. حتی یکی از سیاحان اروپایی به نام «ژان شاردن» نیز به این موضوع در سفرنامه خود اشاره کرده است: «علی‌الظاهر چنان به نظر می‌آید که ازدواج با یک زن بدون دیدار قبلی عواقب بسیار سوئی در زندگی خانوادگی همراه خواهد داشت. ولی به هیچ وجه، چنین چیزی اتفاق نمی‌افتد و به طور کلی در ممالکی که زناشویی بدون دیدار قبلی زنان انجام می‌گیرد بیشتر از نقاطی که ازدواج مشروط به دیدار و ملاقات طرفین است، قریب سعادت می‌باشد….»

تصویرسازی داماد از توصیفات زنان
البته به نظر این سیاح فرانسوی که به زمان صفوی به ایران آمده بود، آن‌طور هم نبوده است که به هیچ عنوان دختر را ندیده باشند؛ چرا که معمولاً مادر و خویشاوندان نزدیک وی یا یک نفر دیگر که واسطه کار و مأمور انتخاب دختر بوده، عروس آینده را مشاهده و شرح و وصف آن دختر را برای داماد می‌گفتند و اینچنین بود که داماد در ذهن خود از دختری که قرار بوده همسر آینده وی شود تصویر‌سازی می‌کرده است.

انتخاب عروس در دوره صغر
از طرفی به گفته ژان شاردن دختران تا یک سنی که نزدیک به زمان ازدواجشان هم بوده است حجاب بر سر نداشته و این فرصتی می‌شده است برای دیدن آن دختر جهت انتخاب به‌عنوان عروس:«…به علاوه در خانواده‌های معمولی و حتی طبقات عالیه، دختران فقط بعد از هفت یا هشت سالگی چادر به سر می‌کنند و بدین طریق تا سن مزبور در منازل پیش چشم می‌باشند تا در انظار عمومی دیده شوند و همه آنها را ببینند. با این ترتیب بعضی اوقات معقوده را قبلاً در دوره صغر مشاهده می‌کنند….»

تقسیم مهریه بین عروس و پدر و مادر
مرحله بعد از انتخاب دختر، مشخص کردن مهریه بوده است که به زمان صفویه براساس نوشته سیاحان اروپایی به دو صورت از داماد گرفته می‌شده است. اول آنکه چند روز قبل از عروسی مهریه مشخص شده به خانه عروس فرستاده می‌شد و جالب است که مقداری از آن را پدر و مادر عروس به‌عنوان شیربها و زحماتی که برای بزرگ کردن دختر کشیده‌اند برداشته و بقیه را به عروس می‌دادند.

دادن مهریه در زمان طلاق و جدایی
شکل دیگر گرفتن مهریه هم این‌طور بوده است که داماد نوشته‌ای به عروس می‌داد که مقداری پول، ابریشم یا کالاهای ابریشمی بعدها به وی خواهد داد که باید در زمان طلاق و جدایی این بدهی پرداخت شود. این شیوه شبیه رسم مهریه در روزگار امروز است که قبل از ازدواج مشخص می‌شود مهریه چقدر است و بعد از آن دیگر توجهی به پرداخت آن نشده، تا زمانی که زن بخواهد از شوهر خود جدا شود که البته آن زمان هم گرفتنش دردسرهای خود را داشت.

خواندن خطبه عقد بدون حضور عروس و داماد
و اما مراسم عقدکنان که در دوره صفویه به گفته «آدام اولئاریوس» بدون حضور عروس و داماد برگزار می‌شده است:«پس از انجام تشریفات عروس و داماد هر یک از طرف خود یک نفر وکیل انتخاب می‌کنند که اگر در شهر هستند نزد قاضی و اگر در ده هستند نزد ملای ده رفته و آنها را به عقد ازدواج یکدیگر درآورند؛ زیرا نه عروس و نه داماد نباید شخصاً در این مراسم و نزد قاضی یا ملا حاضر شوند.»

وکلا همراه ملا پشت درهای بسته
اما نکته جالب در این بوده است که به گفته این سیاح آلمانی وکلای عروس و داماد و ملا در پشت درهای بسته صیغه عقد را جاری می‌کردند:«…باید در محل دربسته و مخفی یا به صحرا رفته و در آنجا صیغه عقد جاری نمایند تا کسی از اطرافیان در این موقع عروس و داماد جوان را جادو نکند» و اینکه این جادو هم به اعتقاد مردم در آن زمان به آسانی و به کمک یک تکه پارچه انجام می‌گرفته است.

جلو آوردن دست‌ها برای مهار جادو
و البته عروس و داماد شهری که وکلای آنان برای جاری کردن صیغه عقد باید نزد قاضی می‌رفتند و قاضی هم اتاق خلوتی نداشته و نمی‌توانست به صحرا برود با انجام رسمی جلوی این جادو را می‌گرفتند:‌«…کلیه حضار در اطاق باید دست‌های خود را موقع خواندن صیغه جلو آورده و به همین حال نگه دارند تا نتوانند در کار عروس و داماد جادو نمایند….»

رابطه خاص عروس با پدر شوهر
مراسم‌های بعدی نیز تا برپایی باشکوه جشن عروسی با آداب و رسوم‌های خاص در روزگار صفویه بر اساس نوشته‌های سیاحان اروپایی پی‌در‌پی برگزار می‌شده است که مجال روایت آن در این صفحات نمی‌گنجد. اما در این میان یکی از همین سیاحان به موضوعی اشاره می‌کند که بسیار قابل تأمل است و آن چگونگی رابطه عروس با پدر شوهر بعد از پایان مراسم عروسی بخصوص اگر قرار باشد در منزل پدر داماد زندگی کنند.

صحبت نکردن تا بستن دهان
چنانکه عروس حق نداشته است هیچ وقت با روی باز و بدون حجاب نزد پدر شوهر خود برود و حتی با وی صحبت کند و در مواقع لزوم هم با اشاره باید مقصود خود را می‌گفته است. این رفتار تا یک سال ادامه داشته است تا زمانی که پدر شوهر هدیه‌ای شامل سکه طلا یا یک دست لباس یا قطعه‌ای جواهر به عروس داده و به قولی زبان عروس را باز کند و آن وقت عروس می‌توانست با پدر شوهر صحبت کند. اما باز هم روی خود را به طرف وی باز نمی‌کرده و در وقت غذا خوردن دهان خود را نشان نمی‌داده و با پارچه‌ای مثلثی شکل که به دو گوش خود وصل کرده بود، جلوی دهان را گرفته و لقمه را از پشت آن به دهان می‌گذاشته است.

آخرین نگاه دختر به آیینه
بعد از دوره صفویه در روزگار افشاریه و زندیه نیز مراسم‌ خواستگاری تا برپایی عروسی با تغییراتی اندک برگزار می‌شده است. در این میان یکی از رسم‌های جالبی که «ویلیام فرانکلین» سیاح دوره زندیه بعد از آنکه از حضور زنان در مراسم عروسی با چادرهای ابریشمی قرمز بر سر می‌نویسد، به رسم گرفتن آیینه مقابل دختر برای آخرین بار اشاره می‌کند:«…عروس برای آخرین بار به‌عنوان یک دختر باکره به خود نگاه می‌کند چه از آن پس جزو زن‌های شوهردار محسوب خواهد شد….»

همسرگزینی براساس ثروت خانواده‌ها
روزگار قاجار نیز آنچنان که منابع ایرانی و خارجی اشاره می‌کنند مراسم عروسی با شکوه خاصی برگزار می‌شده است و بسیار مورد توجه سیاحان اروپایی قرار داشته است. «بنفشه حجازی» پژوهشگر تاریخ دراین باره نوشته است: «ازدواج درون گروهی، نامزدی در سنین پایین، گرفتن شیربها و مهریه و دادن جهیزیه و دعوت کردن و میهمانی و همراهی عروس و داماد تا محل سکونت و دست به دست دادن و…در امر همسرگزینی رواج داشته و تجمل آن بسته به ثروت و مکنت خانواده‌ها از ساده‌ترین مراسم تا باشکوه‌ترین آنان متنوع بوده است….»

نظر داماد نسبت به عروس در شب عروسی
بنا به نظر این محقق از نوشته سفرنامه‌نویسان برمی‌آید که مراسم ازدواج از آغاز حکومت آغامحمدخان قاجار تا زمان احمدشاه یکسان بوده و حتی بتدریج ساده‌تر هم شده است. رسم و رسوم این دوره نیز مانند روزگار قبل از آن یعنی دوره صفویه بوده است، پسر خود به خواستگاری نرفته و دختر را تا شب عروسی نمی‌دیده است و تازه در آن شب نظر خودش را به وکیلان زنی که وصف آن دختر را برای وی شرح داده بودند، می‌دهد.

این لحظه لحظه‌ای بحرانی است
ماجرا به گفته «گاسپار دروویل» اینگونه بوده است:« …زن‌ها همین که از ورود داماد باخبر شوند روی عروس را می‌پوشانند. رسم این است که داماد به دست خود نقاب از صورت عروس بردارد. از این‌رو داماد به محض ورود چادر از سر عروس برمی‌گیرد. این لحظه لحظه‌ای بحرانی است. اگر عروس مورد پسند وی نبود بی‌آنکه سخنی بر لب راند از اتاق خارج می‌شود، معنای این ژست معلوم است. دیگر جز شکایت و گریه و نفرین چیزی به گوش نمی‌رسد؛ تا سرانجام نوعروس را روانه خانه پدر کنند.»

هماهنگی برای دیدن دختر بدون چادر
البته داماد باید مهریه، جهیزیه و جواهرات و آنچه به هنگام عقد برعهده گرفته است به عروس ببخشد. جالب است که این مسأله به‌ندرت اتفاق می‌افتاده است چرا که به گفته این افسر فرانسوی: «نامزدها از راه نیرنگ یا بنا به قرار قبلی همدیگر را قبلاً می‌بینند؛ مثلاً پیرزنان وسیله‌ای برمی‌انگیزند تا دختران در مکان خلوتی از روی عمد یا غیرعمد چادر از سر بردارند. در این حال جوان مورد نظر در گوشه‌ای پنهان شده است او را می‌بیند….»

بررسی سر و مو و بدن دختر
«کلارا کولیور رایس» نیز درباره چگونگی انتخاب دختر و بعد از آن مراسمی که تا آغاز زندگی زناشویی عروس و داماد در زمان احمد شاه قاجار برگزار می‌شده، نوشته است. اما انگار در این زمان نسبت به دوره صفویه خانواده نسوان داماد و عروس برای دیدن دختر در خانه یکی از نزدیکان جمع شده و از نزدیک و بدون حجاب عروس را می‌دیدند و حتی کل بدن دختر و سر و موهایش را به دقت وارسی کرده که عیب و ایرادی نداشته باشد.

اطمینان از سلامتی
خانم رایس این چنین دراین باره نوشته است:«… بستگان مرد باید عروس را به طور کامل امتحان کنند. دختر و مادرش و سایر زنان وابسته آنان به دیدار خویشاوندان مونث مرد می‌روند و اغلب این نوع ملاقات‌ در خانه دوستی انجام می‌شود. در اینجا دختر باید چادر و چارقد خود را بردارد، سر و موهایش به دقت وارسی شود. حتی به بررسی بدن او می‌پردازند تا مطمئن شوند سالم است و نقصی ندارد. آنگاه گفت‌و‌گوهای متعددی در مورد مهریه و هزینه‌هایی که باید پرداخت شود و…انجام گیرد.»

نارضایتی عروسان از ازدواج
در میان نوشته‌های سیاحان اروپایی درباره مراسم ازدواج و عروسی آنچه که به چشم می‌آید اشاره آنان به ناراضی بودن بعضی از دختران برای تن دادن به آن ازدواج بوده است. خانم کلارا رایس نیز در ادامه روایتش از مراسم عقدکنان یکی از همین عروسان که در ابتدای گزارش بخشی از آن آمده بود، درباره اینکه آن دختر راضی به گفتن بله نبوده است و در نهایت با اصرار و همهمه دیگر زنان رضایت می‌دهد اینچنین نوشته است.

گفتن «بله» با فشار و تردید
«…زمانی که سخنان ملا به پایان رسید سکوت برقرار شد و همه زنان عروس را دوره کرده و به او گفتند: بگو بله! عروس به جای آنکه آنچه به او گفتند بگوید، با ناله‌ای ضعیف پاسخ داد: نمی‌خواهم. آنگاه ملا پرسید: آیا بله گفت؟ جواب دادند: خیر آقا باید دوباره بپرسید…(در نهایت زنان اطراف عروس) با برتری و قدرت او را تحت فشار قرار دادند و دختر با تردید و طفره بسیار «بله» را گفت…».

منبع: مجله ایران بانو

مطالب پیشنهادی
نظرتان را بنویسید
لغو پاسخ

آدرس ایمیل شما نزد مامحفوظ است و منتشر نمی شود.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه تاریخی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


اولین واکنش منوچهر هادی به ویدئوی جنجالی یکتا ناصر