گرم شدن جنگ سرد
شفقنا-علی اکبر مختاری در سرمقاله روزنامه مردم سالاری نوشت: بیشک جمهوری اسلامی ایران از زمان تاسیس تاکنون در همه زمینههای نظامی، امنیتی و اقتصادی در رویارویی مستقیم و غیر مستقیم با ایالات متحده آمریکا قرار دارد. این دو دولت در این دوره چهل ساله به طور مستقیم وارد جنگ نظامی با هم نشدهاند ولی در اهداف و سیاستها به صورت […]
شفقنا-علی اکبر مختاری در سرمقاله روزنامه مردم سالاری نوشت: بیشک جمهوری اسلامی ایران از زمان تاسیس تاکنون در همه زمینههای نظامی، امنیتی و اقتصادی در رویارویی مستقیم و غیر مستقیم با ایالات متحده آمریکا قرار دارد. این دو دولت در این دوره چهل ساله به طور مستقیم وارد جنگ نظامی با هم نشدهاند ولی در اهداف و سیاستها به صورت بنیانی با هم اختلاف دارند و پس از روی کار آمدن ترامپ نیز تنشها شدیدتر شده است. به جهت برابری قدرت و تاثیرگذاری در مناسبات بینالمللی شاید توازنی بین ایران و آمریکا نباشد ولی تمامی مولفهها و شرایط همانند تقابل ایدئولوژی، جنگ اقتصادی، جنگ سیاسی، موضعگیریهای متضاد در موضوعات منطقهای و بینالمللی، همگی نشان از یک جنگ سرد تمام عیار بین دولت ایران و آمریکاست. در این ایام دو تصمیم مهم از طرف آمریکا تقابل را تشدید کرده است. اولی تروریستی خواندن نیروی نظامی دولت ایران یعنی سپاه پاسداران و دومی پایان دادن به معافیت هشت کشوری است که از ایران خرید نفت دارند. در واقع این دو حرکت از سوی آمریکا که در راستای سیاست کشاندن ایران بپای میز مذاکره و تن دادن ایران به خواستههای آمریکاییان بیان میشود، حلقه تحریم ایران را تنگتر خواهد کرد و در مقابل جمهوری اسلامی نیز برای حفظ اقتدار بینالمللی خود اقدام درخور آن انجام خواهد داد و در اولین اقدام تغییر فرمانده سپاه و به روی کار آمدن فرماندهای که در مقابله با آمریکا سریع و صریح عمل میکند نشانهای از اقدام متقابل ایران دارد. لذا با تحولات پیشرو گام به گام به گرمتر شدن تنور جنگ سرد پیش میرویم و همانگونه که وقایع تاریخی قابلیت پیشبینی قطعی ندارد و غیر منتظره است فرجام این جنگ سرد نیز نامعلوم است. با این توصیف ارزیابی رفتار و سیاستهای دو دولت ایران و آمریکا و دیگر دول جهان در این موضوع و تحولات پیشرو حائز اهمیت است.
با روی کار آمدن ترامپ در آمریکا دو موضوع مهم به جهت شخصیت بازاری و تاجر مسلک بودن ترامپ مورد توجه سیاستمداران قرار گرفته است. یکی سیاست انزوا در روابط بینالملل یا کاستن مسئولیتهای بینالمللی دولت آمریکا است که موجب کاهش هزینههای آمریکا در دیگر نقاط دنیا میشود که مصداق آن را در خروج دولت آمریکا از معاهدات بینالمللی میتوان مشاهده کرد و خروج از برجام نیز بخشی از آن است. موضوع دیگر رفتار افراطی ترامپ در حمایت از اسرائیل و عربستان است که این دو دولت به جهت لابیهای سنگینی که در اقتصاد داخلی آمریکا و اقتصاد نفت دنیا دارند در گروه دوستان نزدیک آمریکا قرار گرفتهاند و خصومت این دو با ایران موجب تشدید جنگ سرد بین ایران و آمریکا شده است. در مقابل دولت ایران اگر چه در دوران هشت ساله اوباما با کشدار کردن موضوع هستهای، هزینهها را افزایش داد و دچار فرصت سوزی شد ولی در مذاکرات هستهای که منجر به امضای معاهده برجام شد به جهانیان نشان داد که بر خلاف ادعای دشمنان به گفتوگو و مذاکره و قوانین بینالمللی پایبند است و طرف مقابل قابل اطمینان نیست. در موضوع تحریم، مردم و دولت ایران نهایت رنج و مشقت و تحمل فشار اقتصادی را در این چهل ساله تجربه کردهاند یعنی بالاتر از سیاهی رنگی نیست و شرایط سختتر از این روزها که وضعیت نفت در برابر غذا را تجربه میکنیم معنایی ندارد. چنانچه این جنگ سرد به رویارویی نظامی تبدیل شود تجربه نشان داده که تهدیدات خارجی همیشه مردم ایران را متحد و منسجم کرده است. از طرفی پیروزی دولت ایران در محاکم بینالمللی و احقاق حقوق حقه ملت ایران از استعمارگری و غارت آمریکا، حقانیت ایرانیان را اثبات میکند. مواضع و سیاستهای قدرتهای دیگر بینالمللی در این جنگ سرد نافرجام، مهم و اساسی است. دولت آمریکا در دوره ترامپ با خارج شدن از تعهدات بینالمللی نه تنها جایگاه یک ابرقدرت را ندارد بلکه با جنگ و ترور اقتصادی و مداخله در نظم و امنیت منطقهای خصلت امپریالیستی آن روز به روز پررنگتر میشود. چنانچه جنگ و تقابل با ایران پروژهای موفق باشد یقینا در آینده به سراغ چین و روسیه خواهد رفت و قدرتهای بینالمللی باید به نسبت تاثیر گذاری خود از تکرویهای خودخواهانه دولت آمریکا به طور جدی ممانعت کنند. نکته مهم تر اینکه در این هیاهو فلسفه و نقش سازمانهای بینالمللی همانند سازمان ملل که برای حفظ امنیت و جلوگیری از سیاستهای یکجانبه گرایی قدرتهای بینالمللی تاسیس شده بکلی فراموش شده است و آنارشی موجود در نظام بینالملل تشدید شده است.