نیستی و صدای قلبم را نمی شنوی
که فریاد می زند تو را امروز،هزاران بار
چه غریبند کلمات اینجا
چرا که فقط،برای تو می رقصند بر لبم
و تو نیستی و غربت،
ویرانشان می کند هزاران بار
پی نوشت :
بعد از تو یخ بسته قلبم
با نام تو،با یاد تو، با حس تو
امروز از عمق وجودم
از آن نقطه ی روحم
که فقط تو می شناسی در من
گرمی یاد تو را به این تبریک غریبانه سپرده ام
لمسش کن پیش از آنکه دستانم در اوج این سرما یخ بزند
لبخند خدا در قلب تو نهفته بود برایم
که در این سجده ی ابــــدی
در عشق تو قفلی نهادم بر دلم
و منجمد شدم تا که روزی دوباره
گرمای قلبـــــت مرا ،چون سیلاب روان کند بر دشت وجودت .....
که فریاد می زند تو را امروز،هزاران بار
چه غریبند کلمات اینجا
چرا که فقط،برای تو می رقصند بر لبم
و تو نیستی و غربت،
ویرانشان می کند هزاران بار
پی نوشت :
بعد از تو یخ بسته قلبم
با نام تو،با یاد تو، با حس تو
امروز از عمق وجودم
از آن نقطه ی روحم
که فقط تو می شناسی در من
گرمی یاد تو را به این تبریک غریبانه سپرده ام
لمسش کن پیش از آنکه دستانم در اوج این سرما یخ بزند
لبخند خدا در قلب تو نهفته بود برایم
که در این سجده ی ابــــدی
در عشق تو قفلی نهادم بر دلم
و منجمد شدم تا که روزی دوباره
گرمای قلبـــــت مرا ،چون سیلاب روان کند بر دشت وجودت .....