جدا کردن کلمات فارسی از یکدیگر کار بیهودهای است
تهران - ایرنا - نشست «سرگذشت زبان و ادبیات فارسی» در دانشگاه تهران برگزار و در این نشست عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی، جدا کردن کلمات فارسی از یگدیگر را کاری بیهوده دانست.
به گزارش عصر پنج شنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، مجموعه نشستهای گفتوگوی ماه که از سال گذشته در دانشکده زبان و ادبیات فارسی برگزار میشود با حضور علی اشرف صادقی، استاد زبانشناسی و با دبیری محمود جعفری دهقی، استاد فرهنگ و زبانهای باستانی برگزار شد.
جعفری دهقی، این نشست را با مقدمهای آغاز کرد و گفت: زبانهای ایرانی شاخهای از زبانهای هند و ایرانیاند و زبانهای هند و ایرانی نیز شاخه بزرگتری از زبانهای هند و اروپایی به شمار میروند. زبانشناسان زبانهای ایرانی را به سه دوره تقسیم کردهاند اگرچه این تقسیم بندی چندان دقیق نیست و صرفا به منظور سهولت در یادگیری است. بنابراین، زبانهای ایرانی به سه دوره ایرانی باستان، ایرانی میانه و ایرانی نو تقسیم شده است. زبانهای ایرانی باستان شامل زبانهای فارسی باستان، اوستایی، مادی و سکایی است.
وی آثار بازمانده از زبانهای کهن ایرانی برشمرد و ادامه داد: از زبانهای فارسی باستان کتیبههای هخامنشی در دست است. از زبان اوستایی بخشی ازکتاب دینی ایرانیان باستان، یعنی اوستا باقی مانده و از زبانهای مادی و سکایی تنها لغاتی در دیگر کتیبهها و آثار مورخین یونانی به چشم میخورد. زبانهای ایرانی میانه شامل دو گروه ایرانی میانه غربی و ایرانی میانه شرقی است. ایرانی میانه غربی شامل دو زبان پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی است از این دو زبان کتیبه ها و متون متعددی در دست است. ایرانی میانه شرقی نیز شامل چهار زبان سغدی، بلخی، ختنی و خوارزمی است که از هرکدام آثار قابل توجهی در دست داریم. دوره سوم زبانهای ایرانی نو است که دربرگیرنده همه زبانها و گویشهای ایرانی از آغاز دورۀ اسلامی تا امروز و شامل زبانها و گویشهای متعددی نظیر زبان فارسی دری، کردی، بلوچی، لری و سایر زبانها و گویشهای امروزی در ایران بزرگ است. تا کنون دربارۀ چگونگی پیدایش زبان فارسی دری نظرات و آراء گوناگونی داده اند اما بهترین تحلیل را استاد علی اشرف صادقی مطرح کرده است.
** واژگان زبان فارسی ما ترکیبی از چند زبان است
عضو فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، با اشاره به اهمیت آثار مکتوب که اسناد زبانی هستند، گفت: ما تا دوره ساسانی اسناد مکتوب نداریم، زبان پارسی ساسانی، پارسیک است و زبان پارسی پهلوی، پهلویک اما امروز وقتی میگویند پهلوی، منظور پهلوی ساسانی است و پهلوی را در معنی کهنه و قدیمی استفاده میکنند، زبان امروزی را فارسی دری میگویند.
علی اشرف صادقی، با اشاره به سخنان ابن مقفع گفت: سوال این است که چگونه فارسی دری به خراسان رفته است؟ چرا که در آن دوره، در خراسان، فارسی پهلوی استفاده میشده است. باید گفت در دوره ساسانی، در خراسان پادگانهایی از ارتش وجود داشت که با چادرنشینهایی که قصد جنگ یا ورود به ایران را داشتند، مقابله میکرد. همراه سپاه ساسانی افراد دیوانی نیز به خراسان میرفتند و اینگونه زبان پایتخت که مدائن بود، به خراسان راه یافت و زبان فارسی دری در زمان حمله اسلام، زبان منطقه خراسان بود، زبان پهلوی اشکانی در آن دوره دیگر وجود ندارد چرا که سندی از آن نداریم، همه اسناد آن دوره به خط و زبان پهلوی ساسانی بوده.
این استاد زبانشناسی به اسناد نویافته در این زمینه اشاره کرد و افزود: اسنادی در غاری در قم پیدا شده که به اواخر ساسانی و اوایل دوره اسلامی تعلق دارد، از این اسناد سی مورد آن را به آلمان بردند 270 موارد را هم به برکلی آمریکا فرستادند. پژوهشگران آلمانی روی این نسخهها کار کردند و کتابی نیز در این باره وجود دارد، مواردی که به آمریکا رفته نیز به به مرور در حال انتشار است، این اسناد نیز به زبان پهلوی است.
صادقی ادامه داد: بعد از سقوط ساسانیان تا قرن سه و چهار هیچ کس به خط پهلوی نمینوشته و هیچ دانشمندی نداریم که پهلوی بداند. در این دوره شکل تحول یافته زبان پهلوی یعنی فارسی دری، جای آن را می گیرد. برخی پژوهشگران می گویند فارسی متعلق به استان خراسان است اما از نام آن پیداست که از پارس به مدائن و از مدائن به جندی شاپور و از جندی شاپور به تیسفون میرود و همراه دولت در پایتختها جابهجا میشود، این گونه است که به همراه با دولتیها و دیوانیها به خراسان میرود البته اشکال واژگانی هر منطقه را نیز به خود میگیرد.
وی با اشاره به این که زبان پهلوی در زبان فارسی امروز، جای دارد، بیان کرد: زبان فارسی دری از کلمات پهلوی اشکانی بسیار دارد،کلماتی که واژه «ه» و «ر» را پشت هم دارند، مثل «شهر» و «مهر» و کلماتی که حروف «ژ» دارند، به دوره پهلوی اشکانی بر میگردند، ما در دوره پهلوی میانه «ژ» نداریم. با اینکه زبانهایی مثل سغدی و سکایی از بین رفتهاند اما برخی گویشهای آن باقی مانده، مثلا زبان پشتو که افراد طالبان بیشتر به آن صحبت میکنند از گویشهای این زبانهاست. این گویشها را میتوان در منطقه پامیر جستجو کرد چرا که در آن منطقه اینها باقی ماندهاند.
صادقی اظهارداشت: اگر بخواهیم یک فرهنگ ریشهشناسی فارسی بنویسیم، نباید بسیاری از کلمات را در نظر بگیریم چون از زبان دیگری آمدهاند. واژگان زبان فارسی ما ترکیبیست و بن آن از پهلوی اشکانی گرفته شده و از زبانها مثل بلخی و سکایی نیز متاثر است، بعدتر زبان عربی و در دورههای جدیدتر زبانهای فرانسوی و انگلیسی هم روی آن اثر گذاشتند. زبان پاک در هیچ کجا وجود ندارد، چرا که زبان قراردادی است میان افراد جامعه و هر کلمهای که به آن وارد میشود را میتوان به عنوان یک قرارداد پذیرفت.
وی با اشاره به اینکه برخی کلمات قابل ترجمه نیستند گفت: مثلا خرابات در شعر حافظ را چه میتوانیم ترجمه کنیم؟ مترجمی فرانسه فرانسوی زبان آن را کاباره معنا کرده است. اما خرابات به جایی گفته می شود که پس از مسلمان شدن ایرانیان زرتشتیها در آن مناطق مشروب می فروختند. مغبچه نیز از همانجا معنا پیدا کرده است.
این دانشگاه معتقد است هر فرد بخواهد این کلمات را به عنوان کلمات غریبه از زبان فارسی دور کند، کار بیهوده کرده است. حتی برخی نویسندگان قدیم نیز به ترکیبی بودن زبان فارسی اشاره کردهاند، به عنوان مثال نویسنده المعجم میگوید: فارسی دری مجموعهای از زبانهای عجمی است، که منظور او از زبان عجمی، زبانی نامفهوم برای عربها بوده است.
صادقی به معنی واژه دری اشاره کرد و گفت: دری یعنی پایتخت پس فارسی دری یعنی فارسی پایتخت، مثل گویش تهرانی که وسیله ارتباطی در همه ایران است. ما متون گذشته را که می خوانیم، میبینیم وقتی شرط تحقق نیافته را میخواهند بیان کنند به آخر فعل مورد نظر پسوندی اضافه می کنند به نام «می» برای مثال میگویند اگر رفتمی او را بدیدمی، این «می» نشاندهنده عملی است که تحقق نیافته یا دربارهاش تردید است. «می» و «همی» برای نشان دادن استمرار نیز استفاده میشده اما «همی» مخفف و «می» باقی مانده است.
وی با آوردن مصداقهایی در زبان فارسی افزود: «همی» در معنی استمرار به کار میرود، برو کار میکن، یعنی پیوسته کار کن. در فارسی میانه زبان ساخت خاصی داشته فعل های لازم ساخته شده مثل فعل های امروز است.
برخی از این ویژگیهای زبانی در گویشهای کاشان یا در فارس، منطقه لارستان باقی مانده، وقتی به متون قرن چهارم پنجم و آثار خواجه عبدالله نگاه میکنیم، این مثالها بسیار زیاد است.
وی به نخستین اسناد مکتوب پس از اسلام اشاره کرد و ادامه داد: یک نامه به خط عبری که بسیار آسیب دیده و ناخوانا بوده پیدا شده که متعلق به اواخر قرن اول یا اوایل قرن دوم اسلامی است، یک نامه دیگر نیز 20سال پیش پیدا شده که یک صفحه از نامهای مفصلتر است. این دو نامه را یهودیان ساکن شرق ایران نوشتهاند و متن آن تجاری است اما اهمیت آن به این است که مربوط به دورهای است که از آن سند مکتوب نداریم. یک نسخه زبور هم داریم که به خط سریانی است و آن هم فارسی کهنه است.
صادقی آثار مانوی را در میان اسناد زبان فارسی مهم دانست، دانست و گفت: تا قرن 3 و 4 و زمانی که گفتوگو در میان ادیان در حکومت اسلامی رواج داشت مانویان نیز فعال بودند و کتاب های بسیاری داشتند اما بعد از آن که مسلمان شدند کتابها را یا در ابنیه، در کتابخانه یا در دیوار به عنوان خشت به کار میبردند. در نوشته های مانوی چند زبان داریم پهلوی اشکانی پهلوی ساسانی فارسی دری و تاخت چینی این کتاب ها بسیار زیبا نوشته می شدند و طراحی و نقاشی داشتند. مانویان به هر منطقه ای که می رفتند به زبان آن منطقه کتاب می نوشتند که بتوانند دینشان را تبلیغ کنند.
وی گفت: برخی از این آثار به شعر است برخی نیز به خط مانوی است. بعضی شعرها همه ویژگیهای شعر رودکی را دارد گفت شعر رودکی است اما سندی برای این موضوع نداریم. به تدریج که مسلمانان قدرت بیشتری می گیرند مانند آن را مجبور به مسلمان شدن میکند و اینگونه آثار مانوی کمکم از بین می رود.
در پایان این نشست، صادقی به سوالات حاضران پاسخ داد.
فراهنگ ** 9211 ** 1355