در روزگار ما و با وجود دسترسی به شیوههای فیلمبرداری آسان و اشتراکگذاری سریع آنها، موج گستردهای از فیلمها و عکسها و مطالب درباره حوادث آتشسوزی بهسرعت پخش میشود و سبب میشود که مردم در اقصینقاط دنیا در کمترین زمان ممکن نسبت به این خبرها واکنش نشان دهند و تصور کنند که بلایایی از ایندست فقط در زمان ما رخ میدهد.
اما نباید فراموش کرد که حوادثی از ایندست همیشه در طول تاریخ رخ دادهاند و همیشه دولتها و شهروندان بناهای آسیبدیده را در حد توان و تا جای ممکن مرمت کردهاند و برای آیندگان به یادگار گذاشتهاند و در مورد بعضی دیگر از بناها، شدت ویرانی بهحدی بوده که جای آن، ساختمان جدیدی بنا شده است. شاید یکی از مهمترین حوادث آتشسوزی تاریخ بشر، «آتشسوزی شهر رم» باشد؛ شهری که امروزه بهعنوان یکی از مهمترین جاذبههای فرهنگیتاریخی جهان شناخته میشود.
رم در آتش
زمانیکه امپراتور نرون درحال سپریکردن تعطیلات تابستانی در چشمههای آبگرم آنتزیو بود حادثهای فاجعهبار برای شهر رم رخ داد که مجبور شد اقامتش را نیمه رها کند و به شهر بازگردد. در شب بین ۱۹ و ۲۰ جولای «چیرکو ماسیمو» که منطقهای با خانههای تمامچوبی و انبارهای هیزم نزدیک پالاتیوم بود دچار حریق شد و بهدلیل وجود باد در زمان کوتاهی دریایی از شعله را در شهر پراکند.
براساس منابع تاریخی، آتشسوزی سال ۶۴ میلادی شهر رم ۱۰ روز متوالی تا ۲۸ جولای ادامه یافت. وقتی نرون به رم رسید دربرابر چشمانش منظرهای غمانگیز دید؛ از ۱۴ منطقهای که بهدست آگوستوس، بنیانگذار امپراتوری بنا شده بود سه منطقه با خاک یکسان شده بود، ۷ منطقه تقریبا تخریب شده بود و ۴ منطقه آسیبهای جدی دیده بود که از جمله مهمترین بناهای تاریخی امروزی رم شامل فوروم، کاپیتول و پالاتیوم در این مناطق بودند.
بزرگترین آتشسوزی دنیای باستان با پیامدهای مثبت و منفی، مستقیم و غیرمستقیم بسیاری همراه بود. اما از نگاه امروزی ما و دو هزار سال پس این واقعه، پیامدهای منفی آن بیشتر از نتایج مثبتش خودنمایی میکند؛ تعداد بسیار زیاد قربانی، تعداد بسیار زیاد خانه، معبد و بنای ارزشمندی که به تلی از خاکستر تبدیل شدند.
با وجود همه این نکات منفی، نمیتوان از پیامدهای مثبت این فاجعه تاریخی صرفنظر کرد. در حقیقت، رم تا سال ۶۴ میلادی بدون نقشههای ساختمانی و بررسیهای مهندسی بنا شده بود. بههمینعلت، وقتی نرون تصمیم به ساختن دوباره شهر گرفت دستور داد قوانینی هرچند کم اما بااهمیت در بازسازیها لحاظ شود.
یکی از این موارد، ردیابی مسیرهای خیابانهای اصلی و تعیین ابعاد آنها براساس میزان تردد بود. همچنین ساختمانهایی که کنار هم قرار میگرفتند دیگر دیوارهای مشترک نداشتند تا از انتقال آتش و فروریختن یکی در اثر فروریختن دیگری جلوگیری شود.
علاوهبر بازسازی ساختمانهای قبلی، نرون دوست داشت ساختمانهای جدیدی بسازد که بهتر از ساختمانهای دوره آگوستوس باشند و میخواست که شهر جدید رم را به نام خودش «نرونپولیس» (شهر نرون) بنامد. هرچند این نامگذاری رخ نداد اما ساختمانهای جدیدی بنا شد که امروزه بخشی از تاریخ این شهر را میسازند. یکی از مهمترین آنها کولوسیوم است که هر چند اندیشهاش از نرون بود اما در دوره جانشینش بنا شد و اکنون از آن بهعنوان نماد رم یاد میشود.
آتشسوزیهای کولوسیوم
ساختن کولوسیوم یکسال پساز «سال چهار امپراتور» و در دوره وسپاسیان آغاز شد. «سال چهار امپراتور» اصطلاحی است که برای بازه زمانی ژوئن ۶۸ تا ژوئن ۶۹ استفاده میشود. در ایندوره شورشهای داخلی، چهار امپراتور گالبا، اتو، ویتلیوس و سرانجام وسپاسیان بر قدرت رسیدند و سرانجام بار دیگر ثبات و آرامش به رم بازگشت و اینگونه امپراتور وسپاسیان ساختن آمفیتئاتر فلاویان یا کولوسیوم را در سال ۷۰ میلادی آغاز کرد. کولوسیوم که بهعنوان بزرگترین آمفیتئاتر جهان در تمام دورانها شناخته میشود، بین ۵۰ هزار تا ۷۵ هزار نفر گنجایش داشته است اما این آمفیتئاتر هم از حوادث روزگار مصون نماند.
براساس اسناد تاریخی در سال ۲۱۷ میلادی آتشسوزی بزرگی که از یک شعله کوچک آغاز شد سازه بیرونی این بنا را تخریب کرد. کارهای مرمت آمفیتئاتر بزرگ رم سبب تعطیلی این سازه بهمدت پنج سال بین سالهای ۲۱۷ تا ۲۲۲ شد. چندسال بعد از بازگشایی کولوسیوم، این بنا بار دیگر در سال ۲۵۰ میلادی و طی کارهای مرمت (همانند آتشسوزی اخیر کلیسای نوتردام) دچار حریق شد.
علاوهبر آتشسوزی، این بنای تاریخی در زلزلههای مهیب سالهای ۴۴۳، ۴۸۴، ۵۰۸، ۸۴۷، ۱۳۴۹، ۱۷۰۳، ۱۸۰۳ و ۲۰۱۶ دچار آسیبهایی شد که مهمترین و جدیترین آنها زمینلرزه سال ۴۴۳ میلادی است.
محو کامل دژ سلطنتی مادرید در اثر حریق
قصر سلطنتی مادرید (Real Alcázar) دژی بوده که در دوره اسلامی به دستور محمد یکم، حاکم اندولس در دوره خلافت امویان در قرن نهم میلادی بنا شد. در قرن شانزدهم میلادی که شهر مادرید بهعنوان پایتخت امپراتوری اسپانیا انتخاب شد این دژ با وجود اینکه عنوان «قصر» (Alcázar) را حفظ کرد اما به کاخ سلطنتی تبدیل شد.
مهمترین بسط و گسترش این بنا در سال ۱۵۳۷ و به دستور امپراتور کارل پنجم اسپانیا بود و بار دیگر در سال ۱۶۳۶ در دوره سلطنت فیلیپ چهارم بازسازیها و بهروزرسانیهایی در معماری این کاخ اعمال شد. اما در کریسمس ۱۷۳۴ در دوره حکمرانی فیلیپ پنجم، آتشسوزی بزرگی این کاخ را بهطور کامل نابود کرد. بسیاری از جواهرات هنری این قصر از بین رفت که از آنجمله میتوان به بیشاز ۵۰۰ تابلوی نقاشی باارزش اشاره کرد. چهار سال بعد، فیلیپ پنجم کاخ جدیدی را روی ویرانههای قصر بنا کرد که ساختن تا سال ۱۷۶۴ بهطول انجامید.
آتشسوزی برج ضدهوایی فریدرایشسهاین
آتشسوزی برج ضدهوایی فریدرایشسهاین در برلین آلمان که از آن به بزرگترین فاجعه هنری تاریخ امروزی بعد از تخریب دژ سلطنتی مادرید یاد میشود، در می ۱۹۴۵ رخ داد و طی آن هزاران اثر هنری شامل نقاشیهایی از نقاشان معروفی چون کاراواجو، روبنس و گویا در آتش سوخت و نابود شد.
پنجسال پیشاز این حادثه، در سال ۱۹۴۰ بهدستور هیتلر، در دفاع از شهرهای برلین، هامبورگ و وین در طول جنگجهانی دوم، عملیات ساختن برجهایی از بتون مسلح و مجهز به توپخانه رادار و ضدهوایی ساخته شد. برجهای ضدهوایی برلین در سه منطقه باغ جانورشناسی برلین، هامبولدتین و فریدرایشسهاین بنا شد و برجهای مناطق باغ جانورشناسی و فریدرایشسهاین بهعنوان محلی برای نگهداری امن اشیای باارزش هنری چون مجسمهها و نقاشیهایی که از موزههای برلین انتقال داده شده بودند استفاده شد. اما در می ۱۹۴۵ درمدت فتح برلین بهدست روسها و چندماه پیشاز پایان جنگ، برج فریدرایشسهاین آتش گرفت و تقریبا تمام آثار داخل آن از بین رفت.
بیشترین تخریبها در بخش نقاشیها بود و در این بخش ۴۱۷ اثر طعمه حریق شد که بین آنها ۱۵۸ از ایتالیا، ۸۹ اثر از هلند، ۵۴ اثر از فلاندرز، ۶۷ اثر از آلمان و آثار دیگری از اسپانیا، فرانسه و انگلستان بود.
حریق تماشاخانه بزرگ لا فنیچه ونیز
تماشاخانه بزرگ لا فنیچه در شهر ونیز ایتالیا سال ۱۷۹۲ تاسیس شد. این تئاتر با گنجایش هزار نفر میزبان مهمترین فصلهای اجراهای اپرا، سمفونیها و جشنواره بینالمللی موسیقی معاصر است.
این تئاتر زیبا هم که یکی از آثار تاریخی شهر ونیز بهشمار میرود دوبار در اثر حادثه آتشسوزی تخریب شد. ۱۳ دسامبر ۱۸۳۶ در اثر عملکرد بد یکی از بخاریها آتشسوزی بزرگی رخ داد و سالن نمایش و بخشهای دیگری از تماشاخانه را تخریب کرد. تئاتر فروریخت اما سالنهای آپولو و لابی ورودی از حریق محفوظ ماند. پساز خاموشکردن آتش، مالکان تئاتر دو برادر مهندس به نامهای تومازو و جووانباتیستا مدونا را برای پروژه بازسازی تئاتر استخدام کردند و صحنهپرداز و نقاش ایتالیایی ترانکوییلو اورسی کارهای مربوط به تزیینات سقف را بهعهده گرفت و سرانجام در ۲۶ دسامبر ۱۸۳۷ تئاتر جدید افتتاح شد.
اما این تنها چالش مواجهه تئاتر لا فنیچه با آتش نبود. بهطوریکه بار دیگر، در ۲۹ ژانویه ۱۹۹۶ حریق مهیب دیگری تئاتر را ویران کرد. ماموران آتشنشانی تمام شب مشغول خاموشکردن آتش بودند. بلافاصله پساز آتشسوزی در ۶ فوریه قانونی برای تخصیص اولین منابع مالی برای بازسازی این تئاتر تصویب شد. پساز تصویب این قانون کارگروهی برای بازسازی تئاتر تشکیل شد و بعد از ۶ سال مرمت، تئاتر جدید در ۲۱ دسامبر ۲۰۰۳ افتتاح شد.
حریق موزه ملی برزیل
اعضای خاندان سلطنتی پرتغال سال ۱۸۰۷ از دست ارتش ناپلئون فرار کردند و به ریو دو ژانیرو آمدند و بین سالهای ۱۸۰۸ تا ۱۸۲۱ در خانهای زندگی کردند که در سال ۱۸۹۲به موزه ملی برزیل تبدیل شد. موزهای که ۳ آگوست ۲۰۱۸ از ساعت ۷ و ۳۰ دقیقه به وقت محلی شروع به سوختن کرد و تا صبح روز سهشنبه ویران شد.
هرچند این حادثه خسارت جانی دربر نداشت اما بیشتر اشیایی که علم، تاریخ و فرهنگ برزیل و جهان را به تصویر میکشیدند در این آتشسوزی از بین رفت. بسیاری از برزیلیها این آتش را نوعی فاجعه ملی توصیف کردند. برنارد ملو فرانکو، یکی از شناختهشدهترین ستوننویسهای برزیل در وبگاه روزنامه او-گلوبو نوشت: «تراژدی یکشنبه نوعی خودکشی ملی بود. جنایتی دربرابر نسلهای گذشته و آینده ما.»
این موزه میزبان ۲۰ میلیون شیء تاریخی ارزشمند بود و بین آنها اشیایی وجود داشت که نابودیشان بخشی از آثار تاریخی بشر را از بین برد. تاریخدان برزیلی آنا لوسیا آرائوخو درباره ارزش موزه ملی کشورش پساز وقوع این حادثه گفت: «این موزه نوعی موزه بریتانیا در برزیل بود و البته از بعضی جهات مهمتر زیرا این موزه پذیرای ۲۰میلیون شیء بود درحالیکه موزه بریتانیا از ۸میلیون شیء نگهداری میکند.»
2121