چشم انداز کانون های بحرانی جدید در شمال افریقا با توجه به بازیگران دخیل


چشم انداز کانون های بحرانی جدید در شمال افریقا با توجه به بازیگران دخیل

تحولات هم زمان در لیبی، سودان و الجزایر، سه کانون بحرانی جدید را در شمال آفریقا رقم زده است.

چشم انداز کانون های بحرانی جدید در شمال افریقا با توجه به بازیگران دخیل

تحولات تقریبا همزمان اخیر شامل خیز خلیفه حفتر برای تصرف طرابلس و خارج کردن از کنترل دولت وفاق ملی؛ برکناری عمر البشیر از قدرت بعد از سه دهه با کودتای نظامی و کناره گیری اجباری عبد العزیز بوتفلیقه ازقدرت سه کانون بحرانی جدید را در شمال آفریقا رقم زده است.
یکی از متغیرهای دخیل بر هر بحران تعداد بازیگران دخیل در آن و میزان همسویی و یا تضاد منافع میان آن ها است که می تواند نقش اساسی در کنترل بحران و یا تبدیل آن به جنگ داشته باشد. از این منظر در وضعیت کنونی لیبی با توجه به تعدد بازیگران داخلی و خارجی از قابلیت بیشتری برای تشدید بحران برخوردار است کما اینکه در چند سال گذشته هم به علت همین بازیگران متعدد و تضاد منافع میان آنها گرفتار جنگ داخلی و تطویل بحران شده است.
در بین بازیگران شناخته شده خارجی روسیه در پی بازیابی مجدد جایگاه خود در لیبی است و بر همین اساس گفته می شود از حفتر حمایت می کند. در بین کشورهای غربی هرچند در ابتدا تصور می شد که این کشورها در چارچوب ناتو سیاست و اهداف واحدی را دنبال می کنند اما به مرور مواضع این کشورها به دلایل مختلف از جمله شکاف های ساختاری ناتو و همچنین شکاف های روز افزون میان اتحادیه اروپا و امریکا بعد از به قدرت رسیدن راستگراها و نو محافظه کاران به رهبری ترامپ دچار انشقاق شده به گونه ای که اکنون می توان این شکاف ها را حتی در میان کشورهای اروپایی نیز مشاهده کرد.
در بین کشورهای منطقه ای جدا از اینکه ترکیه و قطر به عنوان حامیان اصلی جنبش های اخوان المسلمین همچنان از دولت وفاق ملی در طرابلس حمایت می کنند اما سه کشور مصر، عربستان و امارات که در عمل رویکرد براندازی دولت های اخوان المسلمین را در دستور کار قرار داده اند از خلیفه حفتر برای تصرف طرابلس حمایت می کنند و در واقع وی با کمک این سه کشور به تصرف طرابلس و براندازی دولت وفاق ملی دست زده است.
اما در سودان و الجزایر که تازه در معرض خیزش اعتراضی موسوم به بهار عربی قرار گرفته اند که برخی از کارشناسان از آن به پروژه و نه پروسه تعبیر می کنند روند تحولات به شکل دیگری پیش می رود و در واقع در این دو کشور تلاش شده است با تجاربی که از روند تحولات در فاز اول بهار عربی بدست آمده نوعی از تمرکز قدرت صورت گیرد تا اوضاع از کنترل خارج نشود.
ارتش هر دو کشور نقش کلیدی برعهده گرفته و در سودان کنترل اوضاع را در دست گرفته اما در الجزایر بر روند انتقال قدرت که در قانون اساسی پیش بینی شده نظارت دارد و تلاش بر این است بعد از سه ماه انتخابات برگزار شود. با این حال بعد از لیبی از سودان می توان به عنوان کشور بعدی یاد کرد که با تعدد بازیگران اما نه به اندازه لیبی مواجه است و منازعه اصلی می تواند بین حامیان و مخالفان اخوان المسلمین شکل بگیرد.
در این میان می توان از رژیم صهیونیستی به عنوان بازیگر در سایه نام برد که برای هرگونه بهره برداری از تنش های داخلی و بین المللی در قبال این سه کانون بحرانی جدید کمین کرده چنانکه از فاز اول پروژه موسوم به بهار عربی نیز حداکثر بهره را برد و با حاشیه قرار دادن فلسطین طرح های یکجانبه خود را در راستای طرح تشکیل دولت خالص یهودی تا حدی پیش برد و اکنون منتظر است با استفاده از بحران های جدید طرح های یکجانبه خود را در چارچوب طرح موسوم به معامله قرن به سرانجام برساند.
------------------------------
احمد کاظم زاده
­















حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گوناگون

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


بی‌هم‌نفسی