نقش و جایگاه «پلیس» در زمان وقوع بلایای طبیعی
پلیس در هر کشوری، نمادی از اقتدار حکومت محسوب میشود و در اصل نقش ضابط و بازوی اجرایی در حوزه قانون و همچنین برقراری نظم و امنیت عمومی را ایفا میکند. این بدان معنا است که محافظت از جان و مال مردم یکی از مأموریتهای اصلی پلیس قلمداد میشود که این نهاد با تکیه بر اختیار قانونی خود در راستای انجام آن گام برمیدارد.
به طور معمول، پلیس در هر کشوری، نمادی از اقتدار حکومت محسوب میشود و در اصل نقش ضابط و بازوی اجرایی در حوزه قانون و همچنین برقراری نظم و امنیت عمومی را ایفا میکند. این بدان معنا است که محافظت از جان و مال مردم یکی از مأموریتهای اصلی پلیس قلمداد میشود که این نهاد با تکیه بر اختیار قانونی خود در راستای انجام آن گام برمیدارد. اگرچه مهمترین سرمایه پلیس برای تحقق اهداف و رسالت خود، نیروی انسانی متخصص، متعهد و روزآمد آن است.
بنابراین در زمان بحران، مانند وقوع بلایای طبیعی، پلیس از همان ابتدا به مسأله ورود میکند و به انجام وظایف خود، به ویژه فراهم کردن امنیت و حفظ نسبی نظم در محل حادثه میپردازد. در وضعیتی که مردم در روستا یا شهر دچار بلایی مانند سیل یا زلزله شدهاند و ممکن است بخش زیادی از زیرساختها از بین رفته باشد یا قابلاستفاده نباشد، نیاز بیشتری به حضور و فعالیت پلیس به عنوان حافظان جان و مال و آسایش افراد در سایه نظم و امنیت احساس میشود.
پلیس علاوه بر تواناییها و قابلیتهای قانونی و رسمی خود، دارای مزیتهای خاصی است که پتانسیل قابلتوجهی را برای این نهاد ایجاد میکند. یکی از ویژگیهای اساسی پلیس سطح گسترده تماس با مردم است؛ شاید کمتر سازمانی، به ویژه از نوع حاکمیتی، وجود داشته باشد که به اندازه پلیس با مردم سر و کار داشته باشد و در جزئیات زندگی روزمره با آنها همراه باشد. مزیتهای پلیس نیز از همین ارتباط تنگاتنگ نشأت میگیرد.
سیستم ارتباطی توسعهیافته که دسترسی و پوشش زیادی را فراهم میکند، یکی از این مزیتهای خاص محسوب میشود که پلیس از آن برخوردار است. آشنایی پلیس با شرایط و ویژگیهای منحصر به فرد زمین، راههای ارتباطی، آب و هوا، فرهنگ و سبک زندگی مردم هر منطقه، یکی دیگر از مزیتهایی است که در مواقع بحرانی میتواند بسیار کارساز باشد.
شرایط بحرانی ناشی از بلایای طبیعی، موقعیتهای خاصی را به وجود میآورد که بدون وجود پلیس منسجم و مقتدر میتوانند به بحران پیشآمده دامن زده و شرایط را برای مردم سختتر کنند. برای مثال هنگام وقوع سوانح بزرگ معمولاً افراد زیادی در محل حادثه جمع میشوند و موجب بروز اخلال در فرآیند امدادرسانی میگردند. اما همیشه این افراد از دوستان و نزدیکان نیستند و ممکن است بزهکاران و یا مجرمان فرصتطلبی نیز در آن جمع حضور داشته باشند که از شرایط پیشآمده سوء استفاده کنند. بنابراین معمولاً در چنین وضعیتی کنترل جمعیت و نظارت و پایش اموال خصوصی و عمومی یکی از نقشهای حساس و ظریف پلیس محسوب میشود؛ چرا که افراد بلادیده از نظر احساسی و روحی بسیار آسیبدیده و ناپایدار هستند و به راحتی ممکن است رفتار یا گفتار نسنجیده از سوی امدادگران منجر به نقض غرض شود.
علاوه بر نظارت و حفظ امنیت، ساماندهی امور نیز یکی از اتفاقاتی است که با همکاری پلیس میتواند محقق شود. هدایت و تسهیل ترافیک یکی از نمونههای بارز بحث ساماندهی در شرایط بحرانی است. در شرایطی که معابر و راهها از کارکرد مناسب ساقط شدهاند و تردد خودروها غیرممکن یا بسیار دشوار گردیده، پلیس میتواند با راهکارهای مقتضی چارهساز واقع شود.
پلیس همچنین از طریق هماهنگی با سایر نهادهای امدادگر میتواند موجب ساماندهی و افزایش کارایی و اثربخشی عملیات نجات و امداد شود. به طور کلی در فرآیند امداد و نجات تخصصها و اطلاعات نیروهای پلیس میتواند بسیار راهگشا باشد و موجب همافزایی چشمگیری در مدیریت بحران شود.
نویسنده: فرید ناهید