در بند کسی باش که در بند تو باشد
در تلخ کسی باش که چون قند تو باشد
در فکر کسی باش که با فکر تو زندهاست
در اشک کسی باش که لبخند تو باشد
از رفته مجویید که چون است و چرا نیست
پابند کسی باش که پابند تو باشد
در چهره اثر نیست چه ها در دل ما هست
با چِهر و دلی باش که مانند تو باشد
وجدانت اگر هست نرو،باش در آخر
در بند همان باش که در بند تو باشد
در تلخ کسی باش که چون قند تو باشد
در فکر کسی باش که با فکر تو زندهاست
در اشک کسی باش که لبخند تو باشد
از رفته مجویید که چون است و چرا نیست
پابند کسی باش که پابند تو باشد
در چهره اثر نیست چه ها در دل ما هست
با چِهر و دلی باش که مانند تو باشد
وجدانت اگر هست نرو،باش در آخر
در بند همان باش که در بند تو باشد