از تاریخ ایران چه میدانید؟
در اکثر مواقع تاریخ ایران را با ورود آریاییها به فلات ایران شروع میکنند اما این بدان معنا نیست که پیش از ورود آریاییها، فلات ایران خالی از سکنه بوده است. نکته قابلتوجه این است که پیش از ورود آریاییها ، در ایران...
در اکثر مواقع تاریخ ایران را با ورود آریاییها به فلات ایران شروع میکنند اما این بدان معنا نیست که پیش از ورود آریاییها، فلات ایران خالی از سکنه بوده است. نکته قابلتوجه این است که پیش از ورود آریاییها ، در ایران تمدنهای بسیار قدیمی وجود داشته که برخی از آنها از بین رفته و برخی هنوز به زیست خود ادامه میدادند.
بهطورکلی تاریخ ایران را به دو بخش تاریخ پیش از اسلام و تاریخ پس از اسلام تقسیم میکنند که ما در این مجال بهاختصار تاریخ پیش از اسلام را برای شما توضیح خواهیم .
بهطور دقیقتر تاریخ پیش از اسلام نیز به سه قسمت عمده تقسیم میشود:
–ایران قبل از آریاییها
برخی میپندارند که پیش از ورود آریاییها به ایران ، هیچ تمدنی در این فلات گسترده وجود نداشت. اما حقیقت این است که پیش از ورود این قوم ، چندین تمدن در ایران میزیستند . ازجمله آنها: تمدنهای شهر سوخته (در سیستان)، تمدن ایلام (در شمال خوزستان)، تمدن جیرفت (در کرمان)، تمدن ساکنان تپه سیلک (در کاشان)، تمدن اورارتو (در آذربایجان)، تپگیان (در نهاوند) و تمدن کاسیها (در کرمانشاه و لرستان) و تپورها در تبرستان (مازندران) در سرزمین ایران بودند.
بزرگترین تمدن تاریخ ایران دولت عیلام بوده است که سرزمین آنها در جنوب غربی ایران و کمابیش مطابق با خوزستان بوده است. پایتخت عیلام شهر شوش بوده که آثار مربوط به آنها در این شهر پیداشده است. ظاهراً بخشهای مختلف در عیلام حکومتهای جداگانه و هر یک پادشاهان مربوط به خود را داشتهاند.
این چهار منطقه اَوان، اَنشان، سیمش و شوش بودهاند. دولت عیلام غالباً با دولتهای بیشتر تکاملیافته بینالنهرین یعنی سومریها، اکدیها، بابلیها و آشوریها در جنگ بوده است. این دولت در دورهای از تاریخ ایران از بزرگترین نیروهای این منطقه شد. از زمان پیدایش امپراتوران ایران (۵۵۰قم) عیلام از ولایات خراجگزار ایران شد. شهر شوش در این زمان نیز شهر ثروتمند و باشکوهی بود. زبان عیلامی یکی از سه زبانی بوده است که متون سلطنتی ایران به آن زبانها نگاشته میشده است.
–مهاجرت آریاییها به ایران
آنطور که پژوهشگران میگویند، آریاییها قومی از نژاد سپید بودند که بهاحتمالزیاد سرزمین اولیهٔ آنها شمال دریای سیاه و خزر بوده و تا رودهای سیحون و جیحون امتداد مییافته است. پس از مدتی برخی از آنان به اروپا و برخی به ایران و هند مهاجرت میکنند. درنتیجه به اقوام آسیائی و زبان آنها، هندواروپائی گفته میشود. آریائی به معنی شریف است. آریائیهای هند و ایران مدتها باهم میزیستهاند و پس از مدتها از هم جدا شدند و تا قبل از جدا شدن، افسانهها و سازمان اجتماعی و زبان مشترکی داشتند.
در کتابهای تاریخ ایران زمان آمدن آریاییها به ایران را برخی ۲۰۰۰ سال قم و بعضی قرن ۱۴ قم تا قرن ۶ قم نوشتهاند. آریاییها هنگامیکه به فلات ایران رسیدند، در ابتدا مردمان بومی را قلعوقمع کردند ولی سپس آنها را به کار گرفتند. آریائیها پس از ورود به ایران به طوایف مختلف تقسیم شدند که مهمترین آنها مادها و پارتها و پارسها هستند. نام ایران از اسم آریاییها گرفتهشده و به معنی سرزمین آریایی است.
-ایران باستان
اصولاً آغاز دوره ایران باستان را تشکیل حکومت ماد میدانند و پایان آن را سقوط حکومت ساسانیان میپندارند. ما در این بخش بهطور خلاصه به سلسلههایی که در این بازه زمانی قدرت را در دست داشتند، میپردازیم:
مادها حدود ۷۰۸تا ۵۵۰قم
مادها قومی ایرانی بودند از تبار آریایی که در بخش غربی فلات ایران ساکن شدند. سرزمین مادها دربرگیرنده بخش غربی فلات ایران بود. سرزمین آذربایجان در شمال غربی فلات ایران را با نام ماد کوچک و بقیهٔ ناحیه زاگرس را با نام ماد بزرگ میشناختند. پایتخت ماد هگمتانه است آنها توانستند در اوایل قرن هفتم قبل از میلاد اولین دولت تاریخ ایران را تأسیس کنند. دولت ماد در ۵۵۰ پیش از میلاد به دست کوروش منقرض شد و سلطنت ایران به پارسیها منتقل گشت.
هخامنشیان – ۵۵۰ تا ۳۳۰ قم
هخامنش جد این خاندان، قبیلههای پارس را تحت فرمان خود درآورد. پس از او چیشپش، پسرش در ناحیهٔ انشان (شرق شوشتر) به شاهی رسید. بعدها آنها پاسارگاد را مرکز خود قراردادند. تا زمان کوروش سوّم (بزرگ)، شش پادشاه از این خاندان حکومت کردند.
سلوکیان
پس از مرگ اسکندر (۳۲۳ ق. م) فتوحاتش بین سردارانش تقسیم شد و بیشتر متصرفات آسیایی او که ایران هسته آن بود به سلوکوس اول رسید. بهاینترتیب ایران تحت حکومت سلوکیان (۳۳۰ – ۲۵۰ ق.م.) درآمد. آنها مدت هشتاد سال بر بخش بزرگی از غرب ایران سلطنت کردند ولی در قلمرو آنها تقریباً هیچگاه آرامش وجود نداشت. پس از مدتی پارتها نفوذ خود را گسترش دادند و سرانجام توانستند سلوکیان را نابود کنند و چون اولین پادشاه اشکانیان اشک نام داشت نام این سلسله را اشکانیان گذاشتند.
اشکانیان – ۲۵۰ قبل از میلاد تا حدود ۲۲۶ میلادی
اشکانیان تمدن یونانی را که در دورهٔ سلوکیان در ایران به وجود آمده بود، ارج میگذاشتند. برخی از پادشاهان اشکانی بهخوبی با ادبیات یونانی آشنایی داشتند و برخی نمایشهای یونانی در دربار پادشاهان اشکانی اجرا میشد. در آن دوره مجلسی موسوم به مهستان بود که خود مرکب از دو مجلس بود یکی مجلس اشراف و دیگری مجلس دانایان و مغان که جنبهٔ مشورتی داشت و نفوذ چندانی در امور نداشت.
در این دوره از تاریخ ایران دامپروری و کشاورزی و تجارت رونق بسیار داشت و بردهداری رشد میکرد. دین آنها دین زرتشت و نیز پرستش اجداد آنها بود. سایر ادیان نیز آزادی داشتند. اشک ۲۲ (به لاش اوّل) کسی بود که به جمعآوری اوستا پرداخت. زبان آنها پارسی میانه بود که به علت تماس زیاد با رومیها، زبان و تمدن رومی نیز در دربار آنها نفوذ داشته است. خط آنها آرامی سریانی بوده و روی برخی سکّهها عبارات یونانی حکشده است. از آثار این دوره از تاریخ ایران معبد آناهیتا در کنگاور، خرابهٔ معبد کنگاور، نقوش برجسته از دورهٔ مهرداد و گودرز در بیستون است.
ساسانیان
ساسانیان خاندان شاهنشاهی ایرانی در طول تاریخ ایران هستند که در سالهای ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی حکومت میکردند. شاهنشاهان ساسانی که اصلیتشان از استان پارس بود بر بخش بزرگی از غرب قاره آسیا چیرگی یافتند. پایتخت ساسانیان شهر تیسفون در نزدیکی بغداد در عراق امروزی بود.
سلسله اشکانی به دست اردشیر اول ساسانی منقرض گردید. وی سلسله ساسانیان را بنا نهاد که تا ۶۵۲ میلادی در ایران ادامه یافت. دولت ساسانی حکومتی ملی و متکی به دین و تمدن ایرانی بود و قدرت بسیار زیادی کسب کرد. در این دوره نیز جنگهای ایران و روم ادامه یافت.
چرا تاریخ مهم است؟
برای برنامهریزی مطلوب آینده، توجه به گذشته نقش مهمی دارد. توجهی که به زندگی کردن و غرق شدن درگذشته منتهی نشود آنگونه که گفتهاند: «گذشته، چراغ راه آینده است.» تا وقتی گذشته خود را نشناسیم و از گذشته باخبر نباشیم نسبت به آینده تدبیر سزامندی نخواهیم داشت. زندگی انسانها در قرون متمادی بهسان جریانی پیوسته در بستر زمان جاری بوده یا شبیه حلقههای یک زنجیر طولانی است که به گذشته گرهخورده و آینده نیز به آن متصل خواهد شد. آگاهی نظاممند و طبقهبندیشده از گذشته نقش مؤثر و منحصربهفردی در ترسیم چشماندازهای مطلوب آینده خواهد داشت. کسی که تاریخ نداند، هرچند در رشتههای علمی موردعلاقه و تحصیل خودش صاحبنظر باشد، ولی انسان مطلعی محسوب نمیشود. مطالعه تاریخ یک بلوغ و پختگی به انسان میدهد و موجب میشود چند فاز آنطرفتر را هم ببیند. تاریخ بینش و بصیرت به انسان میدهد. کسی که تاریخ میخواند و میداند با الفاظ و عبارات یا با وعدههای فریبنده اغوا نمیشود. مطالعه تاریخ آدمی را به تفکر و تأمّل سوق میدهد.
فارس