مرد نامریی


مرد نامریی

به ما چه دور شدند از درونگرایی ما کسی نخورد به این درد ماورایی ما چه زیرکانه بخندد زمانه فرداروز به آنکه سرد نظر کرد در گدایی ما به آنکه رفته و وا کرده شرم از سر خویش به آنکه مسخره کرد آرمانشاعر:امین شاهرخی

به ما چه دور شدند از درونگرایی ما
کسی نخورد به این درد ماورایی ما

چه زیرکانه بخندد زمانه فرداروز
به آنکه سرد نظر کرد در گدایی ما

به آنکه رفته و وا کرده شرم از سر خویش
به آنکه مسخره کرد آرمان غایی ما

تمام قدرت دنیا درون صبر من است
بگو به آنکه ظنین است بر خدایی ما

کسی ندید که آن نوجوان نامریی
چگونه مرد شد از فرط بیصدایی ما

رفیق! با ننهٔ گیر و گور درگیریم
و تیز میگذرد فرصت طلایی ما

چگونه بعد نفس در خلاء فرو بردن
تو را هوس نکند این دل هوایی ما

به روی عرشه ایمان رو به گردابم
خدا که نیست، تو و جور ناخدایی ما

کجاست پاسخ عریان من که تخته کند
دکان مغلطه رنگ غزلسرایی ما

امین شاهرخی
اسفند ۹۷

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


پرستار سنگدل پس از قتل فجیع پیرزن پسر معلولش را در اتاق زندانی کرد / کشف جسد در کمد دیو...