روایت


روایت

جمله‌هایِ ناتمامِ ژِنده را تا کی لتّه‌هایِ آرزویی کهنه را تا کی داستانِ پشت‌ها و دشنه‌ها تا چند ماجرایِ تیشه‌ها و ریشه‌ها تا کی وحشتِ ماسیده بر هر حَنجره تلخیِ خاموشِ پشتِشاعر:احمد بروجردی

جمله‌هایِ ناتمامِ ژِنده را تا کی
لتّه‌هایِ آرزویی کهنه را تا کی
داستانِ پشت‌ها و دشنه‌ها تا چند
ماجرایِ تیشه‌ها و ریشه‌ها تا کی

وحشتِ ماسیده بر هر حَنجره
تلخیِ خاموشِ پشتِ پنجره
کوچه‌هایِ بی‌عبور و خانه‌هایِ سوت‌وکور
باغ‌هایِ خالی از شب‌ناله‌هایِ زَنجره

آسمانِ بی‌پرنده
ابرهایِ بی‌یقین
پرسه‌هایِ سایه‌هایِ در کمین
خونِ یاس و بُغضِ شبنم
سوگِ خاک
جایِ زخمِ خیشِ غُربت بر زمین

این‌همه اصرارِ تاریکی و تنهایی چرا
قرن‌ها پوشاندن و انکارِ زیبایی چرا
خیره در آیینه‌هایِ واژگون یعنی که چه
تیربارانِ غرور و عشق و شیدایی چرا

بارها
درخواب‌های گاه‌گاه‌ام
دیده‌ام
جمله‌هایِ ناتمام و
لتّه‌هایِ آرزو
داستانِ پشت‌ها و
ماجرایِ ریشه‌ها
عاقبت
روزی به‌سَر خواهد رسید
عابری در کوچه
از رویایِ خود
قصّه می‌گوید برای پنجره
زَنجره
از عشق خواهد خواند و
باغ
عاقبت
بالیدنِ هر ریشه را
خواهد شنید

ای تو با من غَرقه در گِرداب‌ها
راستی را
می‌شود تعبیر
روزی
خواب‌ها؟

ا.ب

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تغییر تیپ و چهره دومین بازیگر نقش «نجلا» / محیا دهقانی جنجال کرد!