دانشمندان و هنرمندان بسیاری در این عرصه پای به میدان گذاشتند و با تلاش بسیار و همت والا توانستند،این پدیده قرن نوزدهم را به مقام رفیع هنرهفتم ارتقا دهند.به لطف تلاش این مردان و زنان کوشا، امروز سینما جذاب ترین هنر در جهان است که صدها میلیون هواخواه دارد.

بزرگ ترین و تاثیر گذارترین هنرمندان عرصه سینما کسانی هستند و بودند که هرگز مدارک دانشگاهی را با خود یدک نمی کشیدند و نمی کشند،از گریفیث بزرگ گرفته تا اسپیلبرگ سترگ. هیچ کدام از این بزرگان مدرک دکترای سینما یا پژوهش نداشته و ندارند،آنان نزد استادان مسلم سینما پشت صحنه های فیلمسازی با لباس های خاک گرفته، کارگردانی و دیگر فنون سینمایی را یاد گرفته اند،نه پشت میز و نیمکت های تمیز با لباس های اتو کرده!رمز موفقیت هالیوود و دیگر مراکز سینمایی معروف دنیا نیزاین مهم است،نه چیز دیگر.آموزش زانو به زانو شاه کلید قفل موفقیت در سینما و دیگر رشته هاست.

بزرگان ادبیات و هنر ایران زمین نیز با چنین روشی آموزش دیدند که صاحب جایگاه شدند.فردوسی،حافظ،سعدی،مولوی و دیگر بزرگان ایران هنرخیز در کدام دانشگاه درس خوانده و مدرک گرفته اند که پس از قرن ها هنوز نام شان در دهان ها می چرخد و یادشان در دل ها می ماند؟! مدرک دکترای دکتر معین را استادانی به وی تقدیم کردند که نه مدرک پروفسوری داشتند و نه دکتری،اما دنیایی از علم و ادب در وجود با برکت شان غلیان می کرد.

وقتی دانشگاه ها در ایران پاگرفت،این بزرگان به میدان آمده و شاگردانی ادیب،هنرمند ،مودب و با دانش را به جامعه هدیه دادند.

امروز مراکز دانشگاهی در هر کوی و برزن ایران زمین مشاهده می شوند،اما از خیل کسانی که از این مراکز فارغ التحصیل شده اند،حتی یک فرد وجود ندارد که بتوان وی را با بزرگان گذشته مقایسه کرد.

دانشکده ها و آموزشگاه های هنری و سینمایی در جای جای این مملکت مثل قارچ روییده اند،اما به دلیل ناتوانی اکثر مدیران آنها،خروجی قابل اعتنای این مراکز در حد صفر است.

در زمانی نه چندان دور، در مراکز آموزش هنر که تعدادشان انگشت شمار بود،استادانی استخوان خرد کرده و دانش آموخته مکتب بزرگان معلمی می کردند،برای همین فارغ التحصیلانی با دانش بالا به عرصه هنر ورود پیدا کردند که اغلب آنان صاحب نام و مقام شدند.

تدریس با معلمی زمین تا آسمان فرق دارد.هرکسی با اندک دانشی می تواند کتابی را در دست بگیرد و برای دانشجویان بخواند و آنان را نیز وادار به خواندن کند.

معلم خوب،به جای اینکه بر محفوظات هنرجویان بیفزاید معلومات شان را افزایش داده و ادب به آنان می آموزد.معلم درون دانشجو و هنرجو را سرشار از علم ،هنر و ادب می کند،نه اینکه فقط ظاهر را بزک کند.

زیرا می دانند کسانی که پای به مراکز علمی و هنری می گذارند،باید بخش محفوظات را خودشان با مطالعه افزایش دهند و کلاس محل یادگیری معلومات است.

اگر قرار باشد هر مدرسی کتابی را در دست بگیرد و آموزش دهد،این کار را خود هنرجو بهتر می تواند انجام دهد.آمدن هنرجو به مراکز دانشگاهی برای این است که از تجربه های کاری استادان استفاده کرده و قلق های فن را بیاموزد،زیرا بسیاری از ریزه کاری های سینما و هنرهای دیگر در هیچ کتابی نیامده و نمی آید.این مهارت ها را باید معلم به او منتقل کند.

امروزه عرصه هنر و سینمای ایران پر شده از کسانی که دکترای پژوهش یا دیگر رشته های تئوری را در دست دارند،این خیلی هم خوب است،اما فقط برای آموزش مباحث تئوری سینما و هنرهای دیگر،نه فنون آنها.

بسیاری از این افراد ریاست مراکز آموزشگاهی سینما و هنر را در دست دارند،برای همین سمت و سوی این مراکز به سمت محفوظات گرایش پیدا کرده و نه معلومات.در این بین هستند روسایی با تفکر و دانش که از معلمان با دانش و اهل فن،اما بی مدرک دعوت به همکاری کرده و به این کار افتخار هم می کنند،زیرا می دانند بدون حضور آنان دانش و فنی به هنرجویان منتقل نشده و نمی شود.

تعداد انگشت شماری نیز استادان با مدرک و جوان وجود دارند که هم دانش آکادمیک دارند و هم تجربه کافی در کار عملی سینما،این گروه استادان بسیار تاثیر گذار هستند،اما صد حیف که تعدادشان اندک است.

متاسفانه با عملکرد ضعیف اکثر مراکز آموزش هنر و ضعف شدید روسای آنها،خروجی مفید این مراکز در حد صفر است،شاهد این مهم درجا و عقبگرد هنر و سینمای ایران است.باید هرچه سریع تر برای رفع این معضل راه حلی اندیشید و تدبیری به کار بست.

نویسنده: سیدرضااورنگ