گیرم


گیرم

میترسم ازصیدی که صیادی بلد باشد میترسم آخرحرف چشمت حرف رد باشد دیوارچین هم مانعِ شوق نگاهت نیست یعنی که مژگانت چرا پرچین وسد باشد . مثل خطای اغنیا سربسته می ماند ایمان بیاور تا که سَتّاروشاعر:شهدخت روستایی فارسی

میترسم ازصیدی که صیادی بلد باشد
میترسم آخرحرف چشمت حرف رد باشد


دیوارچین هم مانعِ شوق نگاهت نیست
یعنی که مژگانت چرا پرچین وسد باشد
.

مثل خطای اغنیا سربسته می ماند
ایمان بیاور تا که سَتّارو صمد باشد
.

تو رفته رفته داری از من نکته .میگیری
این دوستت دارم نباید مستند باشد
.

گفتی هزاران دفعه لب ورچین وشادم کن.
عاشق نباید گیر ارقام و عدد باشد


محکم بزن برشانه ام شلاقِ شعرت را
کی دیده مستی را خودش مشتاقِ حدّ باشد
.


نه دوستت دارم نگو اینجا مناسب نیست.
شاید برای این قبیله حرف بد باشد
.

تو مردصحرایی و من مه پیکر ایلم
بایدسمندت چادر مارا بلد باشد
.

چشم حسود قافیه دست مرا خوانده
گیرم که این مرد مجازی عاشقم باشد


#شهدخت_روستایی_فارسی


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دیکته شب | دیکته کلاس اول دبستان