شب‌ها برای راهپیمایی پلاکارد آماده می‌کردیم/ در روزهای انقلاب بیانیه می‌نوشتم


شب‌ها برای راهپیمایی پلاکارد آماده می‌کردیم/ در روزهای انقلاب بیانیه می‌نوشتم

ابراهیم حسن‌بیگی درباره بهمن سال57 گفت: بیانیه‌های امام از فرانسه را می‌شنیدیم و راهپیمایی‌ها را سازماندهی می‌کردیم، تا دیروقت در مسجد برای راهپیمایی‌ها پلاکارد آماده می‌کردیم،‌ آن زمان هم من به عنوان...

ابراهیم حسن بیگی نویسنده کشورمان در گفت‌وگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس درباره فعالیت‌های خود در بهمن سال ۵۷ اظهار داشت: بهمن سال ۱۳۵۷ در گرگان بودم، مردم در خیابان‌ها حضور داشتند و جشن پیروزی را برگزار می‌کردند، اما همان روز یکی از خاطرات تلخ برایم رقم خورد.

وی با بیان اینکه مردم مقابل شهربانی آمده بودند و شاخه‌های گل به نیروهای شهربانی آن زمان تقدیم می‌کردند، ابراز داشت: پاسبان‌ها مقابل ساختمان شهربانی ایستاده بودند و برای مردم دست تکان می‌دادند، همه چیز خیلی خوب پیش می‌رفت اما ناگهان صحنه دگرگونه شد.

این نویسنده توضیح داد: شهربانی در آن زمان با تظاهرکنندگان بسیار خشن برخورد کرده بود و ۵ آذر ۵۷ کشتاری را در بیمارستان گرگان داشت، حتی به بیماران روی تخت هم رحم نکرد، از این رو عده‌ای که زخم خورده شهربانی بودند شعارهایی دادند و وارد ساختمان شهربانی شدند، پنجره‌ها را باز کردند و عکس‌های شاه و فرح و پرونده‌های مجرمین را به بیرون ساختمان پرتاب می‌شد، این مسئله موجب برافروختن خشم عده‌ای شد. در نهایت شروع به کشتن نیروهای شهربانی کردند،‌ همه چیز بهم پیچید.

وی با بیان اینکه تلاش داشتیم جلوی این واقعه را بگیریم چرا که مشخص نبود در آن واقعه چه تعداد از نیروهای شهربانی مقصر بودند، افزود: کار ما این بود با این برخوردها مقابله کنیم، و آنها را نجات دهیم، اما به سختی پاسبانی را از موج جمعیت نجات می‌دادیم، این خبر به ارتش رسید چرا که فرمانده پادگان اعلام وفاداری کرده بود از این رو تعدادی از سربازها آمدند مردم را آرام کنند،‌فرمانده با مردم صحبت می‌کرد نگران نباشد که ارتش با مجرمان برخورد خواهد کرد، مدام عنوان می‌شد ارتش با مردم است و... ولی ماجرا ادامه داشت.

به گفته نویسنده رمان «قدیس» ، قائله بدجور ختم شد، به نظرم آمار بین ۲۰ تا ۲۲ نفر کشته را نشان می‌داد ، این اتفاق تلخ همچنان در ذهن من هست، خشم آنی بود که گریبان عده‌ای را گرفت. اما در کنار این تلخی شادی و نشاط و امید پیروزی انقلاب بود.

وی با بیان اینکه من ۲۱ ساله بودم و از سربازی فرار کرده بودم، پس از انقلاب در اسفندماه سال ۵۷ اعلام شد ما به پادگان‌ها برگردیم که برگشتم،‌ادامه داد: فعالیت انقلابی به گونه تشکیلاتی نداشتم، با مردم و در هیات و مسجد کار می‌کردم، از طریق رادیو و اخبار دوستان از اخبار مطلع می‌شدم، بیانیه‌های امام از فرانسه را می‌شنیدم و راهپیمایی‌ها را سازماندهی می‌کردیم، یکی از کارهای ما این بود تا دیروقت در مسجد برای راهپیمایی‌ها پلاکارد آماده می‌کردیم،‌ آن زمان هم من به عنوان فردی که اهل قلم بود یادداشت‌ها و برخی بیانیه‌ها را می‌نوشتم.

انتهای پیام/

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


لعیا زنگنه راه بهاره رهنما را می رود!/ عکس