سوز و سرما
ابر و باران
ریزش بارانݧنم نم
رفت آذر
باز هم آمد زمستان
با صدای پر ز مهرش
می زند هر جای او دم
رفت آذر
باز هم آمد زمستان
با دو بال برف و باران
می زند بر کوه و صحرا
پر کند هر جا ز غوغا
با ترانه
می زند هر جای او دم
رفت آذر
باز هم آمد زمستان
شوق باران
مهر یزدان
پر شود در شاخساران
باز هم در برف و بوران
شاخ عریان
تن کند شولای تابان
وان خزان با اسب زردش
می خرامد چون غزالان
می زند هر جای او دم
رفت آذر
باز هم آمد زمستان
ابر و باران
ریزش بارانݧنم نم
رفت آذر
باز هم آمد زمستان
با صدای پر ز مهرش
می زند هر جای او دم
رفت آذر
باز هم آمد زمستان
با دو بال برف و باران
می زند بر کوه و صحرا
پر کند هر جا ز غوغا
با ترانه
می زند هر جای او دم
رفت آذر
باز هم آمد زمستان
شوق باران
مهر یزدان
پر شود در شاخساران
باز هم در برف و بوران
شاخ عریان
تن کند شولای تابان
وان خزان با اسب زردش
می خرامد چون غزالان
می زند هر جای او دم
رفت آذر
باز هم آمد زمستان