چشمهایت را که بستی دستهایت هم برفت
بس تهی دستم کنون در خانه ات مادربزرگ
یاد نارنجی که چیدی مانده در ذهنم هنوز
همچنان مستم کنون در خانه ات مادربزرگ
خاطرات کودکی جا مانده در کنج حیاط
منتظر هستم کنون در خانه ات مادربزرگ
قصه های نا تمام و حرف های مانده را
لب فرو بستم کنون در خانه ات مادربزرگ
بوی عطر چادرت پیچیده در جانم ببین
رشته نگسستم کنون در خانه ات مادربزرگ
هرگز از یادم نخواهی رفت ای زیبای من
عهدها بستم کنون در خانه ات مادربزرگ
به مناسبت هفتمین روز درگذشت مادربزرگ عزیز و مهربانم
بس تهی دستم کنون در خانه ات مادربزرگ
یاد نارنجی که چیدی مانده در ذهنم هنوز
همچنان مستم کنون در خانه ات مادربزرگ
خاطرات کودکی جا مانده در کنج حیاط
منتظر هستم کنون در خانه ات مادربزرگ
قصه های نا تمام و حرف های مانده را
لب فرو بستم کنون در خانه ات مادربزرگ
بوی عطر چادرت پیچیده در جانم ببین
رشته نگسستم کنون در خانه ات مادربزرگ
هرگز از یادم نخواهی رفت ای زیبای من
عهدها بستم کنون در خانه ات مادربزرگ
به مناسبت هفتمین روز درگذشت مادربزرگ عزیز و مهربانم