بخشنده مهربان من
اینگونه که دامن تکانده ای به ناز
ریز ریز و پرشمار
نوبران بابونه های بهانه به ساقدوشی گلپونه های بهار می بالند
وای بر من و این دشت های دلتنگی
اگر که لَچَک بگشایی
و طرح ترکمن از تَرکه های یال کمندت، چمان بفشانی
به بوریای سبز بستر گندمزار
و آهوان میش داغ را به شوق دوانی
ز فوج فوج وحشی باران و بزم برگ ریز شکوفه ی بادام
به شیمبار و تنگِ تکاب
و سراشیب دامنه های سوسن سرخاب
در آن سوی جوبارهای گلابینه، پر ز عطر تمنّا و انتظار...
وای بر من از تب رویای این گدار
اگر که در نگشایی
به کوبه های این دل ناماندگار
وای بر من...
اینگونه که دامن تکانده ای به ناز
ریز ریز و پرشمار
نوبران بابونه های بهانه به ساقدوشی گلپونه های بهار می بالند
وای بر من و این دشت های دلتنگی
اگر که لَچَک بگشایی
و طرح ترکمن از تَرکه های یال کمندت، چمان بفشانی
به بوریای سبز بستر گندمزار
و آهوان میش داغ را به شوق دوانی
ز فوج فوج وحشی باران و بزم برگ ریز شکوفه ی بادام
به شیمبار و تنگِ تکاب
و سراشیب دامنه های سوسن سرخاب
در آن سوی جوبارهای گلابینه، پر ز عطر تمنّا و انتظار...
وای بر من از تب رویای این گدار
اگر که در نگشایی
به کوبه های این دل ناماندگار
وای بر من...