همین به خدا


همین به خدا

یک شب خلاصه , بی تو در مهتاب خواهم ُمرد آرامتر از خفته در خوناب خواهم مُرد با سوسوی شمعی میان سرفه های شب چون تشنه ای در ازدحام آب خواهم مُرد وقتی زلالی جرم سنگین ایست در این شهر درآرزوی یکشاعر:مسیحا الهیاری (ناجی)

یک شب خلاصه , بی تو در مهتاب خواهم ُمرد
آرامتر از خفته در خوناب خواهم مُرد
با سوسوی شمعی میان سرفه های شب
چون تشنه ای در ازدحام آب خواهم مُرد
وقتی زلالی جرم سنگین ایست در این شهر
درآرزوی یک نفس مُرداب خواهم مُرد
اینجا اگر عاشق شوی دیوانه میگویند
این بار چون دیوانه ای بی تاب خواهم مُرد
وقتی تو ماه آسمان دیگران هستی
من در نفیر یک وجب تالاب خواهم مُرد
این آخرین شام غزلهای مسیحا بود
یک شب به دور از چشم تو, در خواب خواهم مُرد......

خواب مادرم را دیدم
چادر سفید با شکوفه های صورتی کم رنگ هنوز روی سرش بود
مادرم شاعر نبود
اما تا چشم می چرخاند
بیت بیت غزل روی سجاده اش ردیف میشدند
به قافیه اعتقادی نداشت
میگفت مسیحا عاشق شوی قافیه را باخته ای
مادرم شاعر نبود
اما وزن را می فهمید , احساس را تحلیل میکرد
صبحانه ها قطعه ای مثنوی با کاسه ای از قصیده و تکه ای رباعی مقابلم میگذاشت
نه اینکه فقط نان خالی داشته باشیم ... نه ...
مادرم از اول خلاق بود
قران را چنان از حفظ میخواند که آیه ها گویی بار اول است که نازل میشوند در پوست خود نمی گنجیدند
مادرم شاعر نبود
اما تا بغض میکردم صورتش سپید میشد
نه اینکه شعر سپید بداند ...نه ..او ذاتا دلتنگی پنجره ها را میفهمید
مادرم همیشه چادر به سر میکرد
اما نمیدونم چرا کتاب تولدی دیگر فروغ را عکس بی روسریش روی ان چاپ شده بود میدید
زیر لبش میگفت : وقار و مردانگی از چهره اش داد میزند
فروغ را دوست داشت
وقتی برایش از فروغ میخواندم
جوری با سرش تایید میکرد که انگار می بیند دستانی که به زیر بارش یک ریز برف دفن میشود
دستان فروغ ابدی اوست
مادرم شاه بیت غزلهای خدا بود ......همین به خدا


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


پروفایل اردیبهشت | 50 عکس نوشته اردیبهشت ماهی + خصوصیات متولدین اردیبهشت