* فقیر *
فقیر هستم ولی طبعَم گِدا نیست
به اشک و آه و حَسرت مُبتلا نیست
در این دنیا مرا امّیدواری
بجز بخشایش و لطفِ خدا نیست
خودش داند که در هنگامِ سختی
بغیر از او کسی مشکل گشا نیست
توکّل می کنم بر او که هرگز
وجودش از وجودِ ما جدا نیست
از آن دارد اجابت دعوتِ ما
که این معشوق را ناز و اَدا نیست
مُحِبّ ِ مُحسِنین و صادِقین است
وفا و مهرِ او را انتها نیست
طبیبی حاذق و دلسوز و همراه
از او بهتر در این دارُالشّفا نیست
به سوی او بَرَم دستِ نیازم
که غیر از او مرا حاجت رَوا نیست
برو مهمانِ آنکس باش احسان
که روی سفره اش رنگ و ریا نیست
نعمت الله احسانی بنافتی ( احسان )
۹۷/۱۱/۱ - تهران