پنج شعر کوتاه


پنج شعر کوتاه

یک هرگاه به تو فکر می کنم به یاد می آورم روزهای خوب ! روزهای خندیدن ! روزهای پر از بهار ! و روزهایی که از زمستان خبری نبود حالا نشسته ام ! گریه می کنم برای سرزمینی که پر از اهریمن ها شدهشاعر:ابوالحسن اکبری

یک

هرگاه به تو فکر می کنم
به یاد می آورم
روزهای خوب !
روزهای خندیدن !
روزهای پر از بهار !
و روزهایی که از زمستان خبری نبود
حالا نشسته ام !
گریه می کنم
برای سرزمینی که پر از اهریمن ها شده است.

دو

بالاتر از ما نشسته ای !
لبخند می زنی !
و نمی دانی ؛ ما هر روز گریه می کنیم
برای نانی که از سفره هایمان رفت.
.
سه

ما هنوز در دیروز مانده ایم!
غربی ها !
خدا را در کهکشان ها می جویند
نه در کلیسا ها !
نه در کنشت ها !
و نه در مسجدها !

چهار

مثل برگ های پاییزی !
پرپر شدیم
نفس ها بند آمد
بهار از خاطره ها رفت
و ما هر شب خواب زمستان را می بینیم.

پنج

ﺁﺭﺵ ﻫﺎ !
ﺩﺭﭘﯿﻠﻪ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ
ﻭﺷﻬﺮﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﮐﺎﻭﻩ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ
ﻣﺎﺭﻫﺎ ﺳﻬﻤﮕﯿﻦ ﺗﺮﺍﺯ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﻨﺪ
ﺩﺍﺭﻭﻏﻪ ﻫﺎ ﺩﺭﮐﻤﯿﻨﻨﺪ
ﺁﻧﻬﺎ !
ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪﺷﻤﻌﯽ ﺩﺭﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ها بسوزد

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تست هوش تشخیص دو خواهر : کدام پسر 2 خواهر دارد؟