ماجرا از چه قرار است؟
نویسنده در این گزارش به نوع خاصی از خودکشی پرداخته که با خوردن قرص برنج صورت میگیرد. فصل آغازین مطلب او اما نه با داغدیدههای این نوع خودکشی است و نه پزشکان یا اعضای تیم پزشکیای که با چنیناتفاقی مواجه بودهاند. او پس از مقدمه، برای فصل آغازین گزارشش به سراغ مردی رفته که راننده ماشین نعشکش است؛ اتفاقی که مخاطب به احتمال زیاد توقع آن را ندارد و ازاینحیث، ریسک محسوب میشود، اما اینبار، انتخاب این دریچه متفاوت برای شروع گزارش جواب داده و مهدیزاده توانسته است آغاز جذابی از آن برای گزارش خود بسازد: «چهار سال گذشته است، اما هنوز خاطره آنروزها را به یاد دارم. وقتی بالایسرش رسیدیم، سیاه و کبود بود. بدن سرد و بیروحش روی تخت افتاده بود. با بدبختی پدرومادر را برای مدت کوتاهی بیرون فرستادیم تا دکتر اورژانس جزئیات مرگ او را به ما بگوید. اورژانس یک ساعت قبل از ما رسیده و مرگ مهسا را تأیید کرده بود. دختر جوان با قرص برنج به زندگیاش پایان داده بود؛ پایانی سیاه با خوردن قرصهایی سفید.» گزارشگر با روایت این سخنان از زبان راننده آمبولانس حمل جنازه به پزشکیقانونی، ماجرا را پیگیری میکند و مخاطب را با خود همراه میسازد. ویژگی متمایز انتخاب این فرد برای این بخش از گزارش، نگاه متفاوت او بهعنوان کسی است که تنها شاهد ماجراست و بهعنوان خانواده متوفی یا پزشک معالج، درگیری مستقیمی با ماجرا ندارد، بنابراین کمک میکند تا داستان از بیرون روایت شود.
تلخ و اثرگذار
اما داستان این گزارش در ادامه و طی گفتوگو با پزشکانی که درگیر چنینشکلی از خودکشی بودهاند، تلختر میشود؛ بهویژه آنجاکه پزشک معالج دختر شانزدهساله، شروع به شرح ماجرا میکند و داستانی را برای ما به تصویر میکشد که بخشی از آن را در ابتدای گزارش خواندهایم. مهدیزاده برای تکمیل پازل گزارش خود به صحبت پزشکان اکتفا نمیکند و به سراغ رئیس اتحادیه گیاهان دارویی مشهد نیز میرود و نظر او را درباره فروش قرص برنج در عطاریها جویا میشود و برای کاملترکردن کار خود به سراغ یک جامعهشناس نیز میرود. تنهانکته منفی این گزارش را شاید بتوان در نبود فردی از خانواده بازماندگان متوفیان ایننوع از خودکشی دانست که گزارشگر بهطورمستقیم سراغ آنها نرفته و تنها در جایی به نقل از همان راننده آمبولانس، روایتی از یکی از آنها نقل میکند. باوجوداین، باید اذعان کرد که نبود این عامل، لطمهای جدی به گزارش نویسنده نزده و او بهخوبی توانسته است تلخی چنیناتفاقی را بر صفحه روزنامه برای مخاطب خود به تصویر بکشد.