سایه دیوار زندان روی زندگی همسایگان


سایه دیوار زندان روی زندگی همسایگان

سال‌ها قبل زندان مشهد بیرون از شهر بود و شهر از زندان فاصله زیادی داشت اما با گسترش تدریجی مرزهای شهر، زندان مشهد با شهروندان زیادی همسایه شد


شهرآرا آنلاین - نجمه موسوی‌کاهانی - سال‌ها قبل زندان مشهد بیرون از شهر بود و شهر از زندان فاصله زیادی داشت اما با گسترش تدریجی مرزهای شهر، زندان مشهد با شهروندان زیادی همسایه شد و رفته‌رفته تدبیر مسئولان، حکم به انتقال زندان به بیرون از شهر داد اما این تدبیر تا امروز هنوز از مرحله کاغذ فراتر نرفته و آمدوشد هر روزه زندانیان و خانواده‌های آنان، باعث ایجاد چالش‌های فرهنگی زیادی در این منطقه شده است. در تریبون مردمی این شماره قرار است پای درددل ساکنان همسایه با زندان مرکزی مشهد بنشینیم.

چشم به در زندان دوخته‌ایم. زنی میان‌سال درحالی‌که با گوشه چادر، اشک‌هایش را پاک می‌کند، به‌همراه بچه کوچکش از درِ ملاقات خارج می‌شود. مردی سپیدمو جلو می‌آید. کمی او را دلداری می‌دهد. سوار پرایدی رنگ‌ورورفته می‌شوند و می‌روند. درحالی‌که برای تهیه گزارش آماده می‌شویم، مشاجره یکی از همسایگان با یکی از زندانیان تازه‌آزادشده جلب توجه می‌کند: «خجالت بکش، از دست شما آسایش نداریم. به چه حقی درِ خانه را می‌زنی؟» و بعد هم در منزلش را به‌هم می‌کوبد و این حکایتی است که کم‌وبیش هر روز برای خیلی از زندانیان و همسایگان زندان، تکرار می‌شود.

مشکلات روحی کودکان با دیدن صحنه‌های غم‌انگیز

مرتضی محمدی، از همسایه‌های زندان مرکزی مشهد، مشکلات روحی را که برای فرزندانش پیش آمده است، بزرگ‌ترین آسیب ناشی از وجود زندان در نزدیکی اماکن مسکونی می‌داند و می‌گوید: صبح‌ها که فرزندم را به مدرسه می‌برم، درست زمانی است که متهمان را به زندان منتقل می‌کنند. فرزند هفت‌ساله من با دیدن متهمان با دستبند و پابند، بسیار می‌ترسد و انواع پرسش‌ها برایش ایجاد می‌شود و باید برای او توضیحاتی بدهیم تا از اضطرابش کاسته شود اما برای این سن، دانستن مسائل سنگینی چون جرم و جنایت چه توجیهی دارد؟

از باج‌خواهی برخی زندانیان تا شیون خانواده‌ها

وی ادامه می‌دهد: حتی گاهی اوقات برخی زندانیان که آزاد می‌شوند، با سرووضع بسیار نامناسب و با لحنی باج‌خواهانه زنگ منزل را می‌زنند و با بیان اینکه تازه آزاد شده‌اند و نیاز به کمک مالی دارند، از ما پول می‌خواهند. خانواده من با ترس و وحشت این مسئله را به من اطلاع می‌دهند و نمی‌دانند که باید در را به روی این افراد باز کنند یا خیر. قبول کنید که احساس ناامنی در این مواقع بسیار آزاردهنده است.

او بیان می‌کند: از سروصدای خانواده زندانیان محکوم به اعدام و شیون‌های جانسوزشان هرچه بگویم، کم است. همسایگان این منطقه به‌خاطر همین حاشیه‌های دائمی واقعا معذب هستند و برای برخی از آن‌ها نیز مشاهده این مناظر باعث ایجاد معضلات روحی شده است.

وضعیت نابسامان سرویس‌های بهداشتی

حسن یوسف‌پور، از دیگر همسایه‌های زندان که منزلش روبه‌روی پارک مقابل زندان است، می‌گوید: شبی که قرار است فردایش یک زندانی اعدام شود، اینجا قیامت است. در سرما و گرما از شب تا صبح، خانواده زندانیان اینجا هستند و آرامش اهالی محل مختل می‌شود.

او ادامه می‌دهد: از طرف دیگر سرویس‌های بهداشتی پارک از هنگام عصر بسته می‌شود و خانواده‌های زندانیان که به سرویس احتیاج دارند، یا به در منزل همسایه‌ها مراجعه می‌کنند یا فرزندانشان کنار خیابان، در جوی آب و لابه‌لای خودروها قضای حاجت می‌کنند. او که از شرح این وقایع به‌شدت آشفته شده است، ادامه می‌دهد: خب، ناموس مردم را که نمی‌شود در این وضعیت رها کرد. مجبوریم آن‌ها را به داخل منزل راه دهیم و با این کار باعث ایجاد اذیت برای زن و فرزند خودمان می‌شویم.

وی تصریح می‌کند: متأسفانه همسر یا فرزندان برخی زندانیان شهرستانی هم وقتی وارد می‌شوند، اصرار به کمک گرفتن دارند و برخی‌ها هم تا کمک مالی یا غیرنقدی به آن‌ها ندهیم، از خانه خارج نمی‌شوند.

پارک یا پاتوق معتادان

این شهروندِ همسایه زندان مرکزی مشهد اظهار می‌کند: متأسفانه پارک روبه‌روی زندان تبدیل به پاتوق معتادان شده است. گاهی اوقات شب‌ها تا صبح، زن و مردهایی را در ماشین می‌بینیم که مشغول استعمال مواد مخدر هستند و گاه اقدامات مجرمانه دیگری هم انجام می‌دهند.

او غیر از معضلات شبانه از مشکلات روزها هم این چنین می‌گوید: تا ظهر که ساعت ملاقات است، مشکل رفت‌وآمد و شلوغی بیداد می‌کند.

وعده‌های سر خرمن

یوسف‌پور ادامه می‌دهد: سه لاین از چهار لاین خیابان را زندان مسدود کرده است و فقط یک لاین برای استفاده رفت‌وبرگشتی خودروها باز است. یک سمت خیابان که اصلا پیاده‌رو ندارد. با ازدحامی که در ساعات ملاقات وجود دارد، خودروهای زیادی هم در همین مسیر اندک توقف می‌کنند و تصادفات و گاه مشاجرات لفظی زیادی نیز روی می‌دهد.

وی با لحنی ناامیدانه می‌گوید: از ٢٠سال قبل، قول جابه‌جایی زندان را داده بودند اما دیگر امیدی به این کار نداریم. پنج سال قبل مسئولان گفتند محل ورودی زندان را تغییر خواهند داد تا این ازدحام و شلوغی، کم شود ولی به آن هم دیگر امیدی نداریم. هر وعده‌ای که درمورد زندان داده می‌شود، وعده سر خرمن است.وی می‌گوید: اصلا انگار ما در منطقه خاصی از شهر هستیم. صحنه‌های خیلی بدی را اینجا می‌بینیم. وقتی متهمی از دست مامور می‌گریزد و مامورِ نگران او را به چنگ می‌آورد، کتک‌هایی که زیر مشت و لگد آن مامور می‌خورد، هرچند به نظر من لازم است، صحنه نازیبایی را ایجاد می‌کند. او بیان می‌کند: در کنار این‌ها صحنه انتظار خانواده‌‌هایی که برای ملاقات پشت در زندان ایستاده‌اند، برای عابرانی که از آنجا می‌گذرند، چندان خوشایند نیست. بندگان خدا یا پول ندارند که به خانه‌شان برگردند یا وسایلشان را از داخل ماشین سرقت کرده‌اند. این وضعیت هر روز ماست که روحمان را آزار می‌دهد. تازه در این اوضاع نمی‌دانم مسئولان چه فکری کرده‌اند که با وجود نبود پارکینگ و باریک بودن خیابان، دانشگاه پیام‌نور را هم به این خیابان منتقل کرده‌اند؟

ترافیک کلافه‌کننده اطراف زندان

با صبا روحی، دانشجوی حقوق پیام‌نور که دانشکده‌اش در نزدیکی زندان قرار دارد، نیز چندکلامی صحبت می‌کنم. او می‌گوید: اوایل حضورم در دانشگاه، دیدن چهره‌های معتادان و متهمان برایم سخت بود اما کم‌کم دارم به این وضعیت عادت می‌کنم. آنچه به آن عادت نمی‌کنیم، ترافیک این خیابان باریک است که همیشه آدم را کلافه می‌کند.

او ‌اضافه می‌کند: از سوی دیگر به مغازه‌های اطراف زندان اصلا نمی‌شود مراجعه کرد، زیرا همیشه عده‌ای از خانواده‌ها دم در این فروشگاه‌ها ایستاده‌اند و از مشتریان پول طلب می‌کنند. اگر هم داخل مغازه باشی، جلوی چشم این آدم‌های سرگردان و گرسنه که جیب‌هایشان خالی است، نمی‌شود خرید کرد.

دیدن زندانیان هیچ‌وقت عادی نمی‌شود

محمدحسین، پسر ده‌ساله‌ای که درحال بازگشت از مدرسه است، نیز می‌گوید: دیدن آدم‌ها با دستبند و پابند هیچ‌وقت عادی نمی‌شود. همیشه از نگاه کردن به چنین صحنه‌هایی می‌ترسم؛ به همین دلیل مسیرم را دورتر می‌کنم و از چند کوچه بالاتر دور می‌زنم و به مدرسه می‌روم تا این صحنه‌ها را نبینم. او ادامه می‌دهد: مادرم همیشه با ترس و دلهره مرا راهی مدرسه می‌کند و به من می‌گوید مسیر امن نیست و باید خیلی مراقب باشم، زیرا امکان دارد زندانی‌ای درحال فرار باشد یا متهمی پس از آزادی در کوچه‌های اطراف پرسه بزند؛ به همین دلیل حتی برای خرید هم به فروشگاه‌های خیابان بالاتر می‌روم تا با زندانیان آزادشده و آدم‌های معتاد برخورد نکنم. سعیدی، فروشنده یکی از مغازه‌های روبه‌روی زندان، نیز می‌گوید: همسایه‌های محلی اصلا برای خرید به اینجا مراجعه نمی‌کنند، حتی ماشین‌های گذری هم حاضر نیستند برای خرید توقف کنند. او ادامه می‌دهد: تمام فروش ما محدود می‌شود به خانواده‌هایی که برای ملاقات می‌آیند؛ البته فکر نکنید که این جمعیت زیاد، سود خوبی عاید ما می‌کند. بیشتر افرادی که به اینجا می‌آیند، با همان بضاعت اندکی که دارند، برای زندانی‌شان خرید می‌کنند.

سرقت در نزدیکی زندان!

ساندویچی محل هم که از کسب‌وکارش رضایت نسبی دارد، مشکل نبود امنیت برای خودروها را بزرگ‌ترین مسئله می‌داند. بهزاد گلستانی می‌گوید: سرقت خودرو و وسایل داخل آن بسیار زیاد است و تقریبا هر روز چندین نمونه دزدی از این محل می‌شود. او نظارت‌ها را بسیار کم می‌داند و می‌گوید: با اینکه ماشین پلیس این اطراف زیاد است، انگار دزدها می‌دانند در چه زمانی سرقت کنند که به دام قانون نیفتند. یکی از رانندگان تاکسی که در همین مسیر کار می‌کند، نیز می‌گوید: وقتی از این مسیر تردد می‌کنیم، مسافرانی سوار می‌شوند و بعد متوجه می‌شویم که از اعضای خانواده زندانیان هستند و پولی برای پرداخت کرایه ندارند. در معذوریت گیر می‌کنیم و آن‌ها را پیاده نمی‌کنیم. محمد محمودآبادی، از فروشندگان صنایع تولیدی داخل زندان، هم می‌گوید: بارها دیده‌ام که متهمان گریخته‌اند و پلیس با شلیک گلوله، آن‌ها را تعقیب کرده است. با این اوضاع، همسر و فرزندم چگونه می‌توانند بدون دلهره بیرون بروند؟ او ادامه می‌دهد: بارها شاهد سرقت برخی سارقان از داخل خودروها بوده‌ام اما قیافه سارقان به قدری ترسناک بود که جرئت نکردم جلو بروم. تنها کاری که توانستم انجام دهم، این بود که سرقت را به نگهبانان زندان اطلاع بدهم اما تا رسیدن نگهبانان، متهم سرقت کرده و گریخته بود. او می‌گوید: فعلا که سال‌هاست وضعیت زندان و همسایگانش به همین صورت ادامه دارد و تابه‌حال غیر از تزریق مُسکن‌های مقطعی مانند ساخت پارک و سرویس بهداشتی در اطراف زندان، کار خاص دیگری انجام نشده است.

وعده‌ پیش‌رو

درمیان ده‌ها وعده‌ای که تاکنون برای رفع این معضل داده شده است، چند روز قبل حجت‌الاسلام علی مظفری، رئیس کل دادگستری استان اعلام کرد که اواسط سال آینده، عملیات اجرایى ساخت زندان جدید مشهد آغاز خواهد شد و برای این مهم، مجوزهاى لازم صادر شــده است.

﷯وی به این نکته نیز اشاره کرد که اقدامات فنــى نیز به‌منظور جانمایى صورت گرفتــه و در مرحله انجام امــور ادارى در دستگاه‌هاى مربوط است و این امور تا ماه آینده به اتمام خواهد رسید. در همین زمینه علی اصغرجهانگیر، رئیس سازمان زندان‌ها، نیز از موافقت رئیس قوه قضائیه برای انتقال زندان مشهد به خارج از شهر خبر داده و اعلام کرده که مجوز این اقدام دریافت شده و مقدمات اجرای این پروژه فراهم شده است.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه خراسان رضوی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تبریک تولد به خواهر اردیبهشت ماهی + عکس نوشته زیبا تبریک تولد