«هار» محصول تجربه کارگاهی در پلاتو است


«هار» محصول تجربه کارگاهی در پلاتو است

کارگردان نمایش «هار» معتقد است مهمترین عاملی که موجب می شود فرم و پیام در این تئاتر یک کل منسجم به نظر برسند، شکل گیری آن در پلاتو تمرین است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، نمایش «هار» به عنوان یکی از نمایش های برگزیده بیست و یکمین جشنواره تئاتر دانشگاهی آذر و دی ماه امسال در تالار مولوی به صحنه رفت. این نمایش که در دقایق ابتدایی تصویری از یک کت واک به نمایش می گذارد آرام آرام دچار تغییر می شود تا این که در نهایت همه چیز دچار آشفتگی و زوال می شود.

با «حسین پوریانی فر» که برای کارگردانی «هار» جایزه بهترین کارگردانی جشنواره تئاتر دانشگاهی را ازآن خود کرد، درباره زوایای مختلف این نمایش به گفتگو نشسته ایم:

آغاز نمایش، خود جذاب است. صحنه شبیه کت واک است و تماشاگران در دو طرف این صحنه انگار به تماشای یک کت واک واقعی نشسته اند. چه شد که تصمیم گرفتید نمایش این گونه آغاز شود؟

این مساله تعمدا صورت گرفت چون می خواستیم در ده دقیقه ابتدایی نمایش به مخاطب مان کت واک نشان دهیم، انگار که تماشاگر به سالن نمایش مد آمده است. به همین خاطر تلاش کردیم همه مولفه های حرفه ای کت واک را رعایت کنیم.

برای این کار چه ویژگی هایی را لحاظ کردید؟

اساسا در کت واک های مهم، آن چه مدل ها به نمایش می گذارند به فروش نمی رسد و آن چه دیده می شود فقط برای معرفی نگرش برند است. به همین دلیل است که ما با استایل های بعضا عجیب و غریب روبرو می شویم . این موضوع در کنار ویژگی های صحنه مثل بنر سفید و نورپردازی خاص، به کت واک یک ویژگی نمایشی می بخشد که ما همان را در ابتدای نمایش بازسازی کردیم.

از دقیقه دهم نمایش به مرور تغییراتی در حالت مدل ها و رفتار آن ها پیدا می شود. وقتی نظر مخاطبان نمایش را می خواندم بسیاری به نقطه آغاز تغییرات اشاره کرده بودند؛ این که این تغییرات به موقع آغاز می شود، درست زمانی که مخاطب دارد از دیدن کت واک خسته می شود. چرا تغییر را در این نقطه از نمایش قرار دادید؟

زمانی که ایده «هار» به ذهنم رسید قرار نبود به تماشاگر کت واک نشان دهیم. اما از سوی دیگر نمی خواستم بازی با پیش فرض های ذهنی مخاطب را از ابتدای نمایش آغاز کنیم. به همین خاطر نمایش را با تصویری از یک کت واک واقعی و بدون ابعاد دراماتیک آغاز کردیم تا مخاطب را به آستانه انتظار تغییر برسانیم.

این «روی دیگر نمایش» قرار بود شامل چه تغییراتی باشد؟

دقیقا از همان نقطه «آستانه تحمل مخاطب»، بازی ما با کت واک آغاز می شود. البته اصرار داشتم فرمت کت واک به معنای راه رفتن در خط مستقیم تا پایان نمایش باقی بماند. حال ممکن است بازیگران برخورد کنند، زمین بخورند یا تشییع جنازه اتفاق بیافتد اما فرمت کت واک حفظ می شود.

«هار» محصول تجربه کارگاهی در پلاتو است

درباره رابطه فرم و محتوا در آثار هنری بحث های بسیاری وجود دارد. به شخصه فکر می کنم در آثار هنری ناب امکان تفکیک فرم و محتوا وجود ندارد و این دو وجه اثر هنری چنان به هم پیوسته اند که تشخیص یکی از دیگری امکانپذیر نیست. در این معنا فرم و پیام در یک اثر هنری موفق به صورت جداگانه شکل نمی گیرند. بلکه از سویی فرم، معنا را در خود دارد و پیام، آن فرم را می طلبد. آیا با این دیدگاه موافقید؟

با این ایده که فرم و محتوا نمی توانند از هم جدا باشند موافقم یا لااقل من این گونه فکر می کنم.

به طور خاص فکر می کنم در نمایش «هار» این اتفاق افتاده است، انگار «کت واک» مناسب ترین ساختار برای انتقال پیام مورد نظر شماست. چون خود به نوعی نمایشی اغراق شده هم هست که آن را مورد انتقاد قرار می دهید. می خواهم درباره رسیدن به این ساختار کت واک صحبت کنیم. در ابتدا بگویید ایده اولیه از کجا آمد؟

ماجرا از این جا آغاز شد که من در مترو نشسته‌ بودم و راه رفتن مردم را تماشا می کردم. به نظرم رسید این راه رفتن می‌تواند به نمایش تبدیل شود. اینجا هنوز کت‌واکی وجود نداشت، تنها چیزی که از آن مطمئن بودم این بود که آدم‌ها باید راه بروند و هیچ کار دیگری نکنند، همین.

ایده اولیه چه فرآیندی را طی کرد تا به فرم نهایی رسید؟

فکر کردم که این راه رفتن چطور می‌تواند نمایشی شود و تماشاچی‌ها بیایند و ببینند. از اینجا به کت‌واک فکر کردم که چه چیزی بهتر از کت‌واک. باید این راه رفتن را نمایشی می کردم تا یک بازی راه بیندازم.

اما به نظرم مهمترین عاملی که موجب می شود فرم و پیام در این نمایش این گونه به نظر برسند، شکل گیری نمایش در پلاتو تمرین است، اما این ساختار نهایی از ابتدا در ذهن من نبود. وقتی ایده اولیه به ذهنم رسید چندماه درگیر نگارش متن شدم. حتی با چند نفر مشورت کردم و یکی دو متن نصفه و نیمه هم نوشته شد اما آن چیزی نبود که می خواستم. حتی با یکی از اساتید درباره ساختار کت واک مشورت کردم که معتقد بود چیز خوبی از آب درنمی آید، ولی من پایش ماندم و انجام شد.

در این شرایط نمایش چگونه ساختار خود را پیدا کرد؟

سرنوشت این ایده برایم مبهم بود تا این که کار را به پلاتو بردیم. در واقع جنس کار این گونه نبود که در ذهن و روی کاغذ شکل بگیرد. نمایش محصول این تغییر رویکرد است؛ وقتی تصمیم گرفتیم داشته هایمان را به همراه گروه به میدان بیاوریم.

البته از همان ابتدل روندهای کلی در ذهنم بود. مثل این که ما در ابتدا یک کت واک داریم که در نهایت به نمادی از آشفتگی و زوال جهان تبدیل می شود اما پروسه تغییر شکل آدم ها محصول اعتماد به تمرین کارگاهی در پلاتو است.

پایان پیام/14

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


این 11 مرد شیطان صفت دست به قتل و آزار زنان و مردان می زدند / مخوف ترین باند بی رحم را ...