زندگی ،
وهمی ، بجزگریزاز بیم و دلهره نیست .
با هرشکل وشمایل
سنت زده و ، مدرن
درپرده ی جنگ وصلح
سوژه ها همه ، سبب چسبندگی ست
فرقی نمی کند
رئیس جمهور باشی
یاوزیر
پزشک
بازاری
کارمند
یا رفتگرخیابان
متکدی
یا متمول
وقتی صادقانه ،
و بی غل وغش
بی آینه ی دق
با خویشتن خویشی
تنهای تنها ، وبرهنه ی برهنه
ودر آینه ی شفاف بی زنگار خویش
خویشتن را می نگری
می بینی ؛
تورا هیچ ترس و بیمی نیست
وهیچ سمّ و آفتی ( کینه ورشک وآز )
و هیچ رنج و اندوه ، و گردغربتی
راز فاش نشده ی آدمی بلکه همین است .
زندگی ،
آرامشی جدا ازاین هول وولع هاست
وکشف ماهیت سپید وشفاف ، وپرموسیقی زندگی
اوجی ، جدا از همه اوراق و ،
بگو مگوها
وفهم عمیق همین سخن ، تمام رستگاری ما
ما ، بی خویشتن
دچارچالشیم.
وباگریز از آن ،
افتاده درقعرهلاکت
ازغریو ترس ، هرگزچشم خود را وا نمی کنیم .
تمام دلهره از بی خویشتن بودن است.
بیایید ،
شهامت با خویشتن ماندن را بچنگ آوریم
آنگاه ،
آرام ، وبی ترس ودلهره ایم
ومفهوم زندگی
دراین آرامش عظیم
کاملآ چیز دیگری ست .