وداع شیرین


وداع شیرین

وداع شیرین بهار عشق تو رویید،،در آن روز زمستانی دلم خوشحال گردید از ،،چنین ناخوانده مهمانی غروری سرد در حسّت،،تَنَت امّا پُر از آتش نفس هایم پر از فریاد،سرم دنبال سامانی پر ازشاعر:علی احمدی

وداع شیرین

بهار عشق تو رویید،،در آن روز زمستانی
دلم خوشحال گردید از ،،چنین ناخوانده مهمانی

غروری سرد در حسّت،،تَنَت امّا پُر از آتش
نفس هایم پر از فریاد،سرم دنبال سامانی

پر از اندوه و غم بودم،،دلم از عشق تو لبریز
کنار کافه ای خاموش،،وَزید یک عشق طوفانی

در این دنیای پهناور ،به ناگه قحطی جا شد
نشستی در کنار من،،دو چشمم گشت بارانی

نگاهم کردی و ناگه صدایت کردم ای جانا
گرفتی دست سردم را،در آن اوضاع بحرانی

دلم لرزید و دستانم پر از تشویش دست تو
قسم خوردی که تا آخر کنار من ،تو می مانی

هنوزم عاشقت هستم،،مثال سوّم دیماه
نمی دانم که در هجرم،،مرا معشوقه می خوانی؟؟

منم مست و خراب تو ،،رفیق روزهای سخت
کجایی مرد من باز آ،،از این تصویر پنهانی

تویی فرهاد من ای عشق،،منم شیرین رویایت
برایم تا ابد مانا،،و بی اندازه می مانی

به پایان آمد این شعرت،،ولیکن یاد تو باقی است
نویسم شرح عشق تو، در این دیوان عرفانی

علی احمدی (حادثه)

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


لعیا زنگنه راه بهاره رهنما را می رود!/ عکس