«زندانی دو دیکتاتور» روی پیشخوان کتابفروشی‌ها


«زندانی دو دیکتاتور» روی پیشخوان کتابفروشی‌ها

تازه‌ترین رمان یوسف قوقج با عنوان «زندانی دو دیکتاتور» از سوی موزه عبرت ایران منتشر شد.

قاسم حسن‌پور مدیر موزه عبرت ایران در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری مهر، ضمن اعلام خبر چاپ تازه‌ترین رُمان این موزه با عنوان «زندانی دو دیکتاتور»، گفت که موضوع محوری این رُمان، زندگی و مبارزات شهید «حسن حسین‌زاده موحد» است.

قاسم حسن‌پور این رُمان را گرته‌برداری مناسب و شایسته از زندگی و شخصیت این شهید دانست و گفت: «از آن‌جا که اغلب زندگینامه‌ها به لحاظ ماهیت و ویژگی این گونة ادبی، تنها به یک بُعد از زندگی شخصیت نظر دارند و به اصطلاح، روایتی تخت و خطی دارند، علیرغم ارزشمندی، به لحاظ ادبیت اثر، قادر نیستند در ردیف ادبیات (به مفهوم خاص) قرار بگیرند و به همین خاطر، زندگی شهدا به خاطر داشتن بسیاری از نکات مهم مورد نیاز نویسندگان مجرب برای خلق اثری ادبی، می‌توانند مورد استفادة بهینه در نگارش رُمان قرار بگیرند.»

مدیر موزه عبرت ایران درباره مناسبت نشر این کتاب با چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی گفت: از آن‌جا که شهید حسن حسین‌زاده یکی از مبارزین رژیم ستمشاهی بوده و در دوران جنگ تحمیلی نیز حضور چشمگیری داشته و از آزادگان بوده، موضوع این رُمان نیز طبیعتاً، علاوه بر ادبیات داستانی انقلاب اسلامی، به ادبیات دفاع مقدس نیز مرتبط می‌شود.

حسن‌پور درباره ویژگی‌های این اثر گفت: به نظرم امروزه اکثر آثاری که در حیطة ادبیات داستانی خلق می‌شوند، از فقر سوژه و درونمایة ارزشمند رنج می‌برند، و این درحالیست که تاریخ معاصر کشورمان، مشحون از حوادث و شخصیت‌هایی است که می‌توانند دستمایة خلق آثاری عمیق و تأثیرگذار باشند.

وی در ادامه، بیان داشت: در زندگی شهید «حسن حسین‌زاده موحد» همة این ویژگی‌ها وجود دارد. این‌که چه عاملی باعث شده تا ایشان به فعالیت سیاسی علیه رژیم ستمشاهی روی بیاورد و در ۱۵ سالگی از سوی ساواک بازداشت شود و شکنجه‌ها، آزاد شدن‌ها و بازداشت‌ها تا پایان عمر پهلوی ادامه پیدا کند و در ادامه، با آغاز جنگ تحمیلی، داوطلبانه به جبهه برود و درنهایت اسیر شود و در اردوگاه ۱۱ تکریت، خارج از فهرست صلیب سرخ بوده باشد، نکات قابل تأملی دارد که ذهن هر نویسنده‌ای را برای نگارش اثری قابل تأمل و موثر به مخاطبین دربارة این شخصیت مظلوم و برجستة کشورمان به خودش مشغول می‌کند.

حسن‌پور در پایان، عنوان کرد: موزه عبرت ایران، اخیراً در رویکردی جدید، چاپ و انتشار رُمان و آثار مستند ـ داستانی با موضوع زندگی و شخصیت‌ مبارزان سیاسی شکنجه شده در کمیته مشترک ساواک و شهربانی رژیم ستمشاهی را آغاز کرده است.

این اثر در قالب رُمان، به قلم یوسف قوجُق در ۲۰۸ صفحه از سوی موزه عبرت ایران منتشر شده است.

این نویسنده که دبیری جشنواره قلم زرین و داوری برخی از جشنواره‌های ادبی را در کارنامه فعالیت‌های خود دارد، مولف بیش از سی عنوان رُمان و مجموعه داستان است که برخی از آن‌ها در جشنواره‌های مختلف تقدیر شده‌اند.

در بخشی از این رُمان می‌خوانیم:

خودم را رساندم به نرده‌ها و نگاه کردم. مردی داشت افتان و خیزان، می‌دوید دور حوض وسط حیاط. پاهایش انگار مال خودش نبود. جان می‌کند و می‌دوید. می‌لنگید و می‌دوید. یکهو چشمم افتاد به رد پاهایش که خونی بود.

همان موقع صدای جیغ حسن از اتاق آمد. سراسیمه و نگران از بلایی که زینتی داشت سرش می‌آورد، سرم را چرخاندم سمت در. همزمان، صدایی از پایین آمد.

ـ مگه با تو نیستم نفله!؟

گیج و مبهوت، نگاهم چرخید به پایین. دیدم کسی که پیراهن سفید تنش بود و صورتش را نمی‌دیدم، از گوشه‌ای آمد بیرون و رفت سمت مرد. پسِ گردنش را گرفت و هُلش داد. مرد روی پایش چین خورد. آمد خودش را نگه دارد که لگد مرد نشست روی پشتش. سکندری خورد و با کله، پلاس زمین شد.

جیغ دوبارة زن، پیچید تو گوش‌هایم. زهره‌ام ترکید.

ـ ... ولم کن وحشی! ولم کن!

چشمم هراسان، رفت سمت دری همان پایین، که بسته بود.

ـ بلند شو تن لش!


قاسم حسن‌پور مدیر موزه عبرت ایران در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری مهر، ضمن اعلام خبر چاپ تازه‌ترین رُمان این موزه با عنوان «زندانی دو دیکتاتور»، گفت که موضوع محوری این رُمان، زندگی و مبارزات شهید «حسن حسین‌زاده موحد» است.

قاسم حسن‌پور این رُمان را گرته‌برداری مناسب و شایسته از زندگی و شخصیت این شهید دانست و گفت: «از آن‌جا که اغلب زندگینامه‌ها به لحاظ ماهیت و ویژگی این گونة ادبی، تنها به یک بُعد از زندگی شخصیت نظر دارند و به اصطلاح، روایتی تخت و خطی دارند، علیرغم ارزشمندی، به لحاظ ادبیت اثر، قادر نیستند در ردیف ادبیات (به مفهوم خاص) قرار بگیرند و به همین خاطر، زندگی شهدا به خاطر داشتن بسیاری از نکات مهم مورد نیاز نویسندگان مجرب برای خلق اثری ادبی، می‌توانند مورد استفادة بهینه در نگارش رُمان قرار بگیرند.»

مدیر موزه عبرت ایران درباره مناسبت نشر این کتاب با چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی گفت: از آن‌جا که شهید حسن حسین‌زاده یکی از مبارزین رژیم ستمشاهی بوده و در دوران جنگ تحمیلی نیز حضور چشمگیری داشته و از آزادگان بوده، موضوع این رُمان نیز طبیعتاً، علاوه بر ادبیات داستانی انقلاب اسلامی، به ادبیات دفاع مقدس نیز مرتبط می‌شود.

حسن‌پور درباره ویژگی‌های این اثر گفت: به نظرم امروزه اکثر آثاری که در حیطة ادبیات داستانی خلق می‌شوند، از فقر سوژه و درونمایة ارزشمند رنج می‌برند، و این درحالیست که تاریخ معاصر کشورمان، مشحون از حوادث و شخصیت‌هایی است که می‌توانند دستمایة خلق آثاری عمیق و تأثیرگذار باشند.

وی در ادامه، بیان داشت: در زندگی شهید «حسن حسین‌زاده موحد» همة این ویژگی‌ها وجود دارد. این‌که چه عاملی باعث شده تا ایشان به فعالیت سیاسی علیه رژیم ستمشاهی روی بیاورد و در ۱۵ سالگی از سوی ساواک بازداشت شود و شکنجه‌ها، آزاد شدن‌ها و بازداشت‌ها تا پایان عمر پهلوی ادامه پیدا کند و در ادامه، با آغاز جنگ تحمیلی، داوطلبانه به جبهه برود و درنهایت اسیر شود و در اردوگاه ۱۱ تکریت، خارج از فهرست صلیب سرخ بوده باشد، نکات قابل تأملی دارد که ذهن هر نویسنده‌ای را برای نگارش اثری قابل تأمل و موثر به مخاطبین دربارة این شخصیت مظلوم و برجستة کشورمان به خودش مشغول می‌کند.

حسن‌پور در پایان، عنوان کرد: موزه عبرت ایران، اخیراً در رویکردی جدید، چاپ و انتشار رُمان و آثار مستند ـ داستانی با موضوع زندگی و شخصیت‌ مبارزان سیاسی شکنجه شده در کمیته مشترک ساواک و شهربانی رژیم ستمشاهی را آغاز کرده است.

این اثر در قالب رُمان، به قلم یوسف قوجُق در ۲۰۸ صفحه از سوی موزه عبرت ایران منتشر شده است.

این نویسنده که دبیری جشنواره قلم زرین و داوری برخی از جشنواره‌های ادبی را در کارنامه فعالیت‌های خود دارد، مولف بیش از سی عنوان رُمان و مجموعه داستان است که برخی از آن‌ها در جشنواره‌های مختلف تقدیر شده‌اند.

در بخشی از این رُمان می‌خوانیم:

خودم را رساندم به نرده‌ها و نگاه کردم. مردی داشت افتان و خیزان، می‌دوید دور حوض وسط حیاط. پاهایش انگار مال خودش نبود. جان می‌کند و می‌دوید. می‌لنگید و می‌دوید. یکهو چشمم افتاد به رد پاهایش که خونی بود.

همان موقع صدای جیغ حسن از اتاق آمد. سراسیمه و نگران از بلایی که زینتی داشت سرش می‌آورد، سرم را چرخاندم سمت در. همزمان، صدایی از پایین آمد.

ـ مگه با تو نیستم نفله!؟

گیج و مبهوت، نگاهم چرخید به پایین. دیدم کسی که پیراهن سفید تنش بود و صورتش را نمی‌دیدم، از گوشه‌ای آمد بیرون و رفت سمت مرد. پسِ گردنش را گرفت و هُلش داد. مرد روی پایش چین خورد. آمد خودش را نگه دارد که لگد مرد نشست روی پشتش. سکندری خورد و با کله، پلاس زمین شد.

جیغ دوبارة زن، پیچید تو گوش‌هایم. زهره‌ام ترکید.

ـ ... ولم کن وحشی! ولم کن!

چشمم هراسان، رفت سمت دری همان پایین، که بسته بود.

ـ بلند شو تن لش!

کد خبر 4486315

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


مدل کیک جشن الفبا کلاس اول