دیپلوماسی بی‌اثر چین و بازی پاکستان


وزیران خارجه‌ی چین، ‌پاکستان و افغانستان دومین نشست سه‌جانبه‌‌ی هر سه کشور را در کابل برگزار کردند. اولین نشست سه‌جانبه‌ی افغانستان، چین و پاکستان در دسامبر سال ۲۰۱۷ در بیجینگ برگزار شد که حاصل چانه‌زنی‌های آن سند «برنامه‌ی عمل افغانستان و پاکستان...

وزیران خارجه‌ی چین، ‌پاکستان و افغانستان دومین نشست سه‌جانبه‌‌ی هر سه کشور را در کابل برگزار کردند. اولین نشست سه‌جانبه‌ی افغانستان، چین و پاکستان در دسامبر سال ۲۰۱۷ در بیجینگ برگزار شد که حاصل چانه‌زنی‌های آن سند «برنامه‌ی عمل افغانستان و پاکستان برای صلح و هم‌بسته‌گی» بود‌. در این سند افغانستان و پاکستان تعهد کردند که به دشمنان هم‌دیگر پناه نمی‌دهند و اسلام‌آباد تلاش‌های کابل را برای پایان جنگ با طالبان و رسیدن به یک راه‌حل سیاسی حمایت می‌کند. اما رویدادهایی که پس از حمله‌ی طالبان به ولایت غزنی به وقوع پیوست، نشان داد که تعهدات «برنامه‌‌ی عمل افغانستان و پاکستان برای صلح و هم‌بسته‌گی» روی کاغذ مانده است. نهادهای دولتی افغانستان پس از پایان عملیات واپس‌گیری غزنی از طالبان اعلام کردند که زخمی‌های طالب در درمان‌گاه‌های پاکستان در کویته زیر تداوی‌اند. رییس‌جمهور غنی هم به صراحت اعلام کرد که پاکستان به تعهداتش عمل نکرد و مانع حمله‌ی طالبان به غزنی نشد.

تحول منفی دیگر که نشست دوم وزیران خارجه‌ی سه کشور را تحت‌الشعاع قرار داد، اتهام‌زنی پاکستان به سازمان امنیت ملی افغانستان بود. پس از حمله‌ی ۲۳ نوامبر سال جاری به کنسولگری چین در کراچی، ‌برخی از مقام‌های امنیتی پاکستان اعلام کردند که امنیت ملی افغانستان و سازمان استخباراتی و اطلاعاتی هند به جدایی‌طلبان بلوچ کمک کرده بودند، ‌تا به کنسولگری چین در کراچی حمله کنند. چین، پروژه‌های بزرگ تجارتی و آبادانی در بلوچستان پاکستان دارد. پروژه‌ی اعمار بندر گوادر را چین تمویل می‌کند. بر مبنای پروژه‌ی «یک کمر بند یک راه» که ابتکار دولت چین است، می‌خواهد شاهراه قراقروم را به بندر گوادر و از آن‌جا به خاورمیانه وصل کند. وقتی بندر گوادر به بهره‌برداری سپرده شود، سرمایه و احتمالاً جمعیت بزرگی از چین به بلوچستان خواهند آمد. جدایی‌طلبان بلوچ که خواستار آزادی بلوچستان از بدنه‌ی پاکستان اند، به این باور اند که هیأت حاکمه‌ی پاکستان و دولت چین قصد دارند، با صدور سرمایه و جمعیت به بلوچستان، بلوچ‌ها را در سرزمین‌شان بدل به اقلیت کنند. آنان ورود سرمایه و جمعیت چین به بلوچستان را توسعه‌ی اقتصادی پاکستان تفسیر نمی‌کنند، ‌بلکه آن را «اشغال بلوچستان توسط پنجابی‌ها و چینی‌ها» می‌دانند. شاید به همین دلیل است که تحرکات جدایی‌طلبان بلوچ بیش‌تر شده است.

چین گر چه از موضع پاکستان فاصله گرفت و هیچ نهاد افغانستان را متهم به حمایت از شورشیان بلوچ نکرد، ‌اما روشن شده است که میانجی‌گری‌های بیجینگ بین افغانستان و پاکستان تا کنون نتیجه‌ی ملموس نداشته است. جالب این است که پاکستانی‌ها در آستانه‌ی برگزاری نشست سه‌جانبه‌ی افغانستان، ‌پاکستان و چین، امنیت ملی افغانستان را متهم به حمایت از بی‌ثباتی در پاکستان کردند. این امر نشان‌دهنده‌ی آن است که برای ارتش پاکستان، مذاکرات سه‌جانبه هم چندان جدی نیست. حمایت از جدایی‌طلبان بلوچ آن هم برای حمله به کنسولگری چین در کراچی، هیچ سودی برای افغانستان ندارد. بسیار بعید است که نهادهای دولتی افغانستان از چنین چیزی حمایت کنند. در وضعیتی که افغانستان به دنبال اجماع منطقه‌ای برای مذاکره با طالبان و پایان جنگ است، هیچ منطقی به نظر نمی‌رسد که یکی از نهادهای دولتی افغانستان، روابط کابل و بیجینگ را خراب کند. نفس حضور وزیر خارجه‌ی چین در کابل نشان می‌دهد که بیجینگ به موضع‌گیری پاکستانی‌ها باور ندارد. چین بارها از همکاری‌ کابل در مبارزه با جنبش جدایی‌طلب ترکستان شرقی ستایش کرده است. چین درک کرده است که یک رشته ظرفیت‌های ضد تروریستی در افغانستان وجود دارد که می‌تواند مبنای همکاری‌های امنیتی بیجینگ و کابل باشد. اما بسیار بعید است که پیش‌رفتی در تلاش‌های دیپلوماتیک میان کابل و اسلام‌آباد حاصل شود. پاکستان تا کنون هیچ فشاری روی رهبران طالبان اعمال نکرده است تا با دولت افغانستان مذاکره کنند. پاکستان، چین و امریکا را با طالبان می‌نشانَد، اما برای کشاندن طالبان به پای میز مذاکره با کابل، ‌اقدام نمی‌کند. این سیاست پاکستان، همه‌ی تلاش‌های دیپلوماتیک سه‌جانبه و چندجانبه را بی‌اثر ساخته است.

اخیراً به نقل از نخست‌وزیر پاکستان گزارش شده است که اسلام‌آباد زمینه‌ی مذاکره‌ی رهبران طالبان و دیپلومات‌های امریکایی را فراهم می‌کند. نخست‌وزیر پاکستان عمران‌خان در یک سخنرانی در پشاور گفته است که حکومت او نماینده‌گان طالبان را با دیپلومات‌های امریکایی در همین روزهای نزدیک روی میز مذاکره می‌نشانَد. به احتمال قریب به یقین، مقصد نخست‌وزیر پاکستان زمینه‌‌سازی ملاقات زلمی خلیل‌زاد نماینده‎‌ی ویژه‌ی ایالات متحده با رهبران شورای کویته است. دیپلومات‌های امریکایی قبلاً در چند دور در قطر با نماینده‌گان گروه طالبان دیدار کرده بودند. طالبان در دوحه یک دفتر دارند و نماینده‌گان این گروه در آن مستقر است. نماینده‌گان طالبان در قطر به کشورهای مختلف به نماینده‌گی از سازمان‌شان سفر می‌کنند و تا حال هیچ کشوری، طالب‌های حاضر در قطر را نماینده‌گان جعلی طالبان نخوانده است. واقعیت این است که نماینده‌گان طالبان در قطر از شورای کویته نماینده‌گی می‌کنند و امریکایی‌ها حتا بدون میانجی‌گری پاکستان هم به دوحه و دفتر طالبان در این شهر دست‌رسی دارند. روشن نیست که پاکستان چرا مذاکره میان رهبران طالبان و زلمی خلیل‌زاد را زمینه‌سازی می‌کند، در حالی که امریکایی‌ها به دفتر قطر دست‌رسی دارند؟

اما چیزی که خیلی روشن است، ‌این است که پاکستان به مذاکره میان نماینده‌گان طالبان و دولت افغانستان باور ندارد. پاکستان همیشه از مذاکره میان امریکا و طالبان حمایت کرده است‌، اما برای مذاکره میان کابل و طالبان هیچ نوع همکاری نمی‌کند. پاکستان می‌خواهد که طالبان با همه‌ی قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای مذاکره کنند‌، اما مذاکره میان طالبان و کابل را نمی‌پذیرد. شاید هیات حاکمه‌ی پاکستان می‌خواهد که بازی سال ۱۹۹۲ را اجرا کند. در آن سال هم پاکستان به سازمان ملل متحد و قدرت‌های بزرگ وعده کرده بود که از یک راه‌حل سیاسی در افغانستان حمایت می‌کند. اما ارتش این کشور به یکی از تنظیم‌های معروف مقدار قابل‌توجهی موشک داده بود تا برای اشغال نظامی کابل آماده شود. اتهام‌زنی‌های اخیر پاکستانی‌ها بر یکی از نهادهای امنیتی افغانستان نشان می‌دهد که دستگاه‌های استخباراتی پاکستان و نیروهای مذهبی آن کشور، ‌هنوز هم دولت افغانستان را حکومت خصم و نهاد نیابتی هند می‌دانند که باید نابود شود. وقتی چنین ذهنیتی در هیات حاکمه‌ی پاکستان مسلط باشد، بسیار بعید است که کسی در کابل وعده‌های لفظی پاکستانی‌ها را جدی بگیرد.

در این هیچ تردیدی نیست که پاکستان بدون وجود یک افغانستان امن و مسالمت‌آمیز نه پشاور را می‌تواند به پایتخت ترانزیت منطقه بدل کند، ‌نه انتگراسیون منطقه‌ای شکل داده می‌تواند و نه به آسیای میانه وصل می‌شود. ولی تجربه نشان داده است که هیات حاکمه‌ی پاکستان همیشه منافع اقتصادی این کشور را فدای توهم‌های امنیتی و استراتژیک خودشان کرده‌اند. در گذشته حداقل مقام‌های غیرنظامی پاکستان خودشان را افراد مخالف دیدگاه‌های طالبان معرفی می‌کردند و در ظاهر تلاش‌ می‌کردند از مواضع ارتش فاصله بگیرند. مثلاً خورشید قصوری وزیر خارجه‌ی حکومت نظامی جنرال مشرف، بسیار به صراحت نوشته است که ضد طالبان است. اما عمران‌خان نخست وزیر کنونی پاکستان، حتا تصور نمی‌کند که افغانستانی فراتر از طالبان هم وجود داشته باشد. آقای خان در ذهن خود، افغانستان را به طالبان فروکاسته است. او چند باری که در مورد افغانستان صحبت کرده است، ‌به کتاب ملا عبدالسلام ضعیف حواله داده است. افغانستان‌شناسی او منبع طالبانی دارد. ایشان حتا شیفته‌ی عدالت طالبانی است. او قبل از نخست وزیر شدنش بارها گفته بود که آرزو دارد حزب تحریک انصاف در خیبر پختون‌خوا زمینه را برای اجرای عدالت به شیوه‌ی طالبان در دهکده‌های پشتون‌نشین پاکستان فراهم سازد. با در نظر داشتن این واقعیت‌ها، بسیار بعید است که پاکستان برای پایان آبرومندانه‌ی جنگ در افغانستان جدی باشد.

فردوس
8 صبح

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه افغانستان

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تست هوش تشخیص دو خواهر : کدام پسر 2 خواهر دارد؟