هرچی آرزوی خوبه مال من
درباره زنهای مدرن و مهریههای سنتی پانیذ میلانی کافی است هشتگ مهریه را در فضای مجازی سرچ کنید تا متوجه شوید وقتی از تقابل سنت و مدرنیته صحبت میکنیم، از چه چیزی حرف میزنیم. شاید کمی غیرممکن به نظر برسد که هنوز هم هستند دخترانی با نقابهای مدرن و ژست روشنفکری اما تفکر قجری پنهانشده پشت آن نقاب که مهریه را اهرمی برای نگه داشتن همسرشان کنار...
درباره زنهای مدرن و مهریههای سنتی
پانیذ میلانی
کافی است هشتگ مهریه را در فضای مجازی سرچ کنید تا متوجه شوید وقتی از تقابل سنت و مدرنیته صحبت میکنیم، از چه چیزی حرف میزنیم. شاید کمی غیرممکن به نظر برسد که هنوز هم هستند دخترانی با نقابهای مدرن و ژست روشنفکری اما تفکر قجری پنهانشده پشت آن نقاب که مهریه را اهرمی برای نگه داشتن همسرشان کنار خودشان میدانند و با رقم مهریهشان در فامیل پز میدهند، درحالیکه در اظهار نظر درباره برابری حقوق زن و مرد دستی عریض و طویل دارند. اگر باور نمیکنید، سری به صفحاتی که به نام فمینیسم در اینستاگرام فعالیت میکنند، بزنید تا ببینید چگونه با شعارهای فمینیستی و تصاویر هانا آرنت، از مهریههای نجومی دفاع میکنند… مهریه صداق معلومی است که این روزها، برخلاف نامش، هیچ نشانی از «مهر» ندارد و بیشتر یادآور صحنههای زد و خورد و داد و فریاد در راهروهای دادگاه خانواده است. مهریه این روزها دیگر همان چند تاقه پارچه و یک جلد کلامالله مجیدی نیست که تنها به نشانه عشق و علاقه داماد بر سر خطبههای عقد مادربزرگهایمان جاری میشد. مهریه امروز دیگر آن مهریه دیروز نیست. آن زمانها کمتر کسی فکر «طلاق» به ذهنش حتی خطور میکرد و مهریه اجرا گذاشتن و طلاق چنان قبحی داشت که حتی همین الان هم زنان قدیمی با شنیدن نامش زبانشان را گاز میگیرند. ولی امروز اوضاع طوری شده که با شنیدن خبر طلاق و اجرا گذاشتن مهریه و به زندان افتادن نزدیکانمان، هیچ تعجب هم نمیکنیم. مهریه، کابین، صداق و… همگی نامهایی است که با تلاطمات بازار ارز و سکه به چنان مسئله بغرنجی تبدیل شد که تعداد زندانیان مهریه از 2987 نفر در ابتدای سال 97 به 4200 نفر تا آخر شهریور ماه 97 رسید و آمار زندانیان مهریه رشد 40 درصدی و آمار پروندههای دعاوی خانوادگی در پایتخت رشد 260 درصدی داشت. تمامی این مسائل و وزیر و وکیل و قانونگذار را بر آن داشت تا مردان را از این سکههایی که برایشان تبدیل به میلههای زندان میشود، نجات دهند و هرچه زودتر جلوی این ستمی که بر مردان جامعه روا میشود، گرفته شود!
زندان در یک قدمی
اگر در مراسم خواستگاری هستید و هنوز هم به جمله طلایی «کی داده، کی گرفته» اعتقاد دارید، دست نگه دارید. اگر واقعبین باشیم، میبینیم که کمتر پیش میآید که زوجین در خوشی و راحتی باشند و خانم محترم مهریه ناقابلش را به اجرا بگذارد و همسر گرامی را روانه زندان سازد. تحقیقات نشان میدهد در اغلب موارد همین دامادهای دیروز، زندانیان امروز، با تفکر رایج «کی داده، کی گرفته» بدون دقیقهای تامل، پای اسناد مالی ازدواج را بدون اینکه حتی نیمنگاهی به آخرین گردش حساب کارت بانکیشان بیندازند، امضا کردهاند و بعد از تمام شدن دوره رمانتیک زندگی و قدعلم کردن مشکلات جورواجور، بحث طلاق و مهریه پیش میآید و داماد که اصلا راضی به طلاق دادن همسرش نمیشود، با حکم جلب عروس خانم، روانه زندان میشود. مرد از حق قانونیاش استفاده میکند و زن را طلاق نمیدهد، زن هم متقابلا از حق قانونیاش استفاده میکند و مرد را روانه زندان میکند.
سیر تحولی مهریه: از شاخه نبات و یک جلد کلامالله مجید تا جذب فالوئر در اینستاگرام
تفکرات امروز نسبت به مهریه در مقایسه با گذشته، 360 درجه تغییر کرده است. این مسئله را میتوانید با سرچ کردن هشتگ مهریه در فضای مجازی یا حتی در گپ و گفت با دوستانتان متوجه شوید. به نظر میرسد بعضی خانمها که تفکرات سنتیتری دارند، مهریه را تضمینی برای بقای حکم زندگی مشترکشان میدانند و تصورشان بر این است که اگر مهریه کم باشد، باعث خیانت آقایان و از هم پاشیده شدن شالوده زندگیشان میشود. زنانی که درآمد مستقلی از شوهرشان ندارند و مهریه را پشتوانهای میدانند برای روز مبادا، روزی که مجبور به ترک زندگی شدند یا همسرشان فوت کرد و با حقالارث ناچیز دست خالی ماندند، بتوانند با مهریه خود امور را بگذرانند. اکثریت زنان اما مهریه را اهرمی فشاری میدانند که وقتی زندگی به بنبست رسید، از این اهرم برای راضی کردن همسرشان به طلاق دادن استفاده کنند.
حتما یادتان میآید که در چند سال گذشته، خبر مهریههای عجیب و غریب و خندهداری که در دفاتر ازدواج به ثبت میرسید، تیتر یک رسانهها شد؛ مهریههایی که نهتنها از نظر قانونی و شرعی، وجهی نداشت، بلکه فقط اسباب ایجاد دردسر و اتلاف وقت در پروسه طلاق را فراهم میآورد. 100 تابلو نقاشی، دوهزار قطعه شکلات، سفر به دور دنیا با دوچرخه، 1980 توپ ورزشی، 10 راس آهوی وحشی، تندیسی از گل ارکیده و… مهریههایی هستند که تنها کاربردشان «خاص جلوه کردن» و « متفاوت بودن» بود و باید به عرضتان برسانم که اصلا مهریه محسوب نمیشود! چراکه مهریه طبق قانون باید مالیت داشته باشد و قابل تملک باشد، و این مهریهها تنها باعث ایجاد مشکل و اتلاف وقت در پروسه طلاق میشود. خوشبختانه از آن دوره گذر کردیم و خداراشکر دیگر چنین مهریههایی در دفاتر ازدواج ثبت نمیشود. اما اگر فکر میکنید که از دوره « لاکچری» به نظر رسیدن و خودنمایی هم گذر کردهایم، توجه شما را به این خبر جلب میکنم:
سید اسدالله جولایی، مدیرعامل ستاد دیه کشور، در گفتوگویی عنوان کرده است: «شاید باورکردنی نباشد، اما جمعی کوچک نه بابت ضمانت خوشبختی خودشان، نه برای داشتن ابزاری احتمالی جهت روزهای مبادا، نه برای تمسک به حربهای جهت مقابله با حق طلاق آقایان، بلکه صرفا جهت فراهم شدن مقدمات ارسال پستی در اینستاگرام نسبت به تعیین مهریههای خاص اقدام کرده.»
غول خودنمایی در همه جا سرک کشیده و همه محورهای زندگی اجتماعی ما را در بر گرفته. از اینستاگرام و رستوران رفتن و… و اینبار مهریه! شمسی خانمهای قاجاری که برای پز دادن در فامیل رقم مهریهشان 1980 سکه بهار آزادی بود، با پیشرفت تکنولوژی، آنها هم روششان را آپدیت کردند و در قالب پارمیدا، با لباسهایی برگرفته از آخرین مد روز، هنوز هم مثل شمسی خانم، میخواهند با مهریهشان خود را باارزش جلوه دهند! در واقع آنها قیمت خودشان را با مهریه تعیین میکنند، هر چقدر مهریه بیشتر گرانتر، و با این مبلغ در شبکههای مجازی خودنمایی میکنند و فالوئر جذب میکنند!
گشت و گذاری در دفاتر ازدواج و طلاق
مهریه یا شروط ضمن عقد: مسئله این است
پس از اخباری مبنی بر سوءاستفاده برخی از مهریه و افزایش ناگهانی بدهکاران مهریه در زندانها، در اسفند ماه سال 90، مجلس شورای اسلامی، به منظور جلوگیری از سوءاستفاده در ازدواج و افزایش بدهکاران مهریه و جهت تسهیل امر تشکیل خانواده، تحت عنوان «مهریه ملی» برای مهریه سقف تعیین کرد و 110 سکه طلا را عندالمطالبه و بالاتر از این مبلغ را عندالاستطائه تعیین کرد. بعد از تلاطمات بازار ارز و بالا رفتن ناگهانی قیمت سکه، از فروردین 97 تاکنون، تعداد زندانیان بهشدت افزایش یافت، بنابراین طرحی از طرف نمایندگان مجلس شورای اسلامی به هیئت رئیسه مجلس تقدیم شد که هدف پرهیز از زندانی شدن مرد، با هدف کار کردن برای پرداخت دِین به همسر را دنبال میکرد. به این صورت که رئیس قوه قضاییه بخشنامهای برای احکام قطعی صادرشده در بازه زمانی مشخص و در مدت محدودی با سقف حداکثر دو سال صادر کند، تا بر اساس این بخشنامه تعدیل کلی تمامی احکام صادرشده برای محکومین اعم از اینکه در حبس باشند یا در حال پرداخت اقساط باشند، متناسب با نوسان رخداده در قیمت سکه صورت پذیرد. البته هم مدت زمان پراخت دیون افزایش یافت و هم قیمت سکه در زمان جدایی به قیمت زمان عقد احتساب میشود. در حال حاضر هم طول بازپرداخت دیون مهریه دستکم 11 سال طول میکشد. از طرفی زندان رفتن بابت مهریه راهکاری مطمئن برای وصول مهریه به عنوان یک حق برای زنان نیست، چراکه در شرایط اعسار مرد، زندان رفتن صرفا فرایند پرداخت مهریه و حق و حقوق زنان را که بعد از طلاق با مشکلات بیشماری یقینا مواجه هستند، به تعویق میاندازد.
خداحافظی با مهریههای نجومی
با یک گشت و گذار ساده در چند دفتر ازدواج متوجه شدیم که میانگین مهریهها به طرز قابل توجهی کاهش یافته و دیگر کمتر کسی زیر بار مهریههای سنگین میرود. یکی از سردفترها به ما میگوید که تعداد مهریههای نجومی به صورت چشمگیری کم شده و دیگر شاید یک یا دو درصد زوجین هستند که 1990 سکه مهریه داشته باشند. طبق گفته این سردفتر، حالا حدود 30،40 درصد زوجین به همان مهریه ملی قانع هستند، چراکه این مقدار مهریه تضمین بیشتری دارد. البته تعدادی نیز مقداری بین 200 تا 600،700 سکه را مهریه قرار میدهند، ولی خب تعدادشان زیاد نیست.
در شش ماه اخیر با اوج گرفتن قیمت سکه، میانگین مهریه بهشدت تحت تاثیر قرار گرفته است. به دلیل کمرنگ شدن اهرم تضمین زندگی مشترک و نقشی که مهریه در فشار آوردن به مرد برای طلاق داشت، بحث شروط ضمن عقد، تقریبا برای اولین بار به صورت جدی بین زوجین مطرح شد و رواج یافت. شهیندخت مولاوردی، دستیار ویژه ریاست جمهوری در امور شهروندی، در خصوص شروط ضمن عقد گفته: «برخی زوجهای جدید و جوان به سمت شروط ضمن عقد پیش میروند، بهطوریکه این موضوع را جایگزین مهریههای نجومی کردهاند. این فرهنگ خوبی است که در حال جا افتادن است، ولی هنوز جای کار دارد.»
یکی دیگر از سردفترها در اینباره به ما میگوید: تدبیری که قانون برای روزهای سخت اینچنینی پیشبینی کرده است، این است که امتیاز طلاق دادن را به مرد و امتیاز مهریه را به زن داده است. هرچند فلسفه وجودی مهریه برای نشان دادن مهر آقای داماد به عروس خانم است، اما شرایط به گونهای تغییر کرده است که برخی مجبور شدند برای اجبار مرد به طلاق، مهریهشان را اجرا بگذارند. بنابراین زوجین جدید برای جلوگیری از این همه داستان و دردسر ترجیح دادند از شروط ضمن عقد استفاده کنند.»
بررسیهای میدانی ما از زوجهای جوان نشان میدهد که این فرهنگ کمکم در حال جا افتادن است که زنان تصمیم گرفتهاند به جای اینکه اهرمی چنین جنجالی و پردردسر را برای طلاق استفاده کنند، راه سادهتر را برگزینند و حقوق خود را بگیرند. اگر روزی ادامه زندگی ممکن نبود، به جای اینکه اینچنین پردردسر با جاده پرفراز و نشیب طلاق مواجه شوند، همان حق طلاق را داشته باشند، چراکه حقوق مندرج در عقدنامه هم کاربرد کمتری دارند، هم اجازه دادگاه را لازم دارند. لذا زوجین چند شرط نظیر حق طلاق، حق اشتغال، حق مسکن برای زوجه را در عقدنامه ذکر کرده تا هم زندگی برابرتری داشته باشند و هم پروسه طولانی طلاق را طی نکنند. این شروط هیچ تداخلی با قانون و شرع ندارند. میتوان گفت قشری 40 درصدی از زوجین این روزها تصمیم گرفتهاند به جای مهریه، شروط ضمن عقد را جایگزین کنند، هرچند که این دو کنار هم هیچ مشکل قانونی ندارد، اما مهریه و شروط ضمن عقد روی یک کفه ترازو قرار دارند و نمیتوان دو امتیاز را به یک نفر و یک امتیاز را به طرف مقابل داد، چراکه در زمان جدایی مشکلساز میشود.
این زنان بلاتکلیف
اما در کنار زنانی که برای رفع تبعیضها صادقانه میجنگند و قصد تشکیل یک زندگی با مسئولیت مشترک و برابر را دارند، اینجا هم با پدیده «خودنمایی و خاص بودن» روبهرو هستیم. در اینجا به نسل زنانی برمیخوریم که تکلیفشان با خودشان هم مشخص نیست و نمیدانند طرز تفکرشان برای سبک زندگیشان چیست؟ زنانی که حرفهای شیک و امروزی میزنند، پا روی پا میاندازند و درحالیکه قهوهشان را مینوشند، از مباحث برابری حقوق زنان صحبت میکنند و خود را فعال حقوق زنان میدانند، اما پشت این نقاب شیک و مدرن، تفکری پنهان است که حتی خیلی از فعالان واقعی حقوق زنان در قرن 18 میلادی هم آن را منسوخ میدانستند. این دسته از افراد که هنوز طرز تفکر خاصی ندارند و سبک زندگی خاصی را هم برای خود مشخص نکردهاند، ظاهرا قصد دارند هم از منافع زندگی سنتی بهرهمند شوند و در کنار آن میخواهند مدرن به نظر برسند و از منافع آن سبک زندگی هم بهرهمند شوند، هم با دوستانشان به سفر مجردی بروند و هم شوهرشان نقش مردی غیرتی دهه 30 را بازی کند. درآمد مستقل داشته باشند، اما آن درآمد را در زندگی مشترک به کار نگیرند و هیچ کمکی به همسرشان در تامین هزینههای منزل نداشته باشند. تقابل سنت و مدرنیته در اینجا خودش را نشان میدهد. هم استقلال شخصی تمام و کمال میخواهند و شوهر مدرن امروزی که در کارشان دخالت نکند، هم منافع زندگی سنتی. یک یا دو درصد مردان راضی بشوند که هم مهریه و هم حق طلاق را به زن بدهند. این امر کاملا طبیعی است، چراکه در این حالت زن میتواند هم طلاق بگیرد و هم مهریه را اجرا بگذارد و مرد را به زندان بیندازد. دلیلی هم ندارد وقتی خانمی دم از رابطه برابر و مسئولیت مشترک و استقلال شخصی و مالی در ازدواج میزند، هر دو اهرم را داشته باشد. البته کمتر دفترداری هم راضی میشود هر دو این امتیازها را برای زوجه ثبت کند، چراکه این کار زمینه سوءاستفاده را باز میگذارد و ممکن است زوج را در وادی سقوط و زندان قرار دهد.
از طرفی مهریه برای زنی پشتوانه محسوب میشود که شرایط محدودتری دارد و درآمد مستقل ندارد و به همان زندگی ساده سنتی قانع است. اما زنی با ادعای روشنفکری که خواهان حقوق برابر است و درآمد مستقل دارد، چرا باید هر دو را کنار هم بخواهد و دنبال منفعت اقتصادی از عقد نکاح باشد؟ اصلا مگر ما برای جنگیدن یا کسب منافع اقتصادی ازدواج میکنیم؟ اگر پی بهرهوری اقتصادی از ازدواج هستید، بهتر است الگوی «مرد خانه بیرون از خانه کار کند و زن هم پخت و پز» را قبول کنید و ماسک روشنفکری را از صورتتان بردارید و سعی نکنید تفکر متفاوتتان را زیر این ماسک مخفی کنید. اگر تبعیضی علیه زنان روا داشته شده، قرار نیست تاوان خیلی از تبعیضها را با انتقامجویی از شوهرمان بگیریم. ما برای انتقام ازدواج نمیکنیم، بلکه برای لذت بردن از یک زندگی مشترک و دریافت عشق و آرامش ازدواج میکنیم. پس بهتر است تا وقتی هنوز مفهوم زندگی مشترک را درک نکردهایم و ازدواج را محلی برای انتقامگیری تبعیضات چندین و چندساله از شوهرمان میدانیم، ابتدا با مطالعه و تحقیق و تفحص تکلیفمان را با سبک تفکر سنتی و مدرن مشخص کنیم و با مفهوم «مشترک» آشنا شویم، بعد وارد زندگی مشترک شویم.