سیکها کیستند و چگونه به افغانستان آمدند؟


پیروان آیین هندوییزم که به دو مذهب هندو و سیک تقسیم شده اند، در حال حاضر یگانه اقلیت غیر مسلمان در افغانستان اند. گورو نانک بنیان‌گذار مذهب سیک، در ۱۴۶۹ در یک فامیل هندو باور، در یکی از دهکده هاى لاهور به دنیا آمد. بقولى او از عرفان اسلامى و تصوف...

پیروان آیین هندوییزم که به دو مذهب هندو و سیک تقسیم شده اند، در حال حاضر یگانه اقلیت غیر مسلمان در افغانستان اند.
گورو نانک بنیان‌گذار مذهب سیک، در ۱۴۶۹ در یک فامیل هندو باور، در یکی از دهکده هاى لاهور به دنیا آمد. بقولى او از عرفان اسلامى و تصوف هندوییزم بهره جسته، سپس به کشورهای اسلامی و زیارت مکه رفت و سرانجام آیین سیک را که گویا آمیزه‌ای از عقاید جدید و باورهای هندوییسم و دین اسلام است، تأسیس کرد و در سال ۱۵۳۹ میلادی در گذشت که در تدفین وى میان مسلمانان و سیکها اختلاف نظر وجود داشت. اغلب این شعر را در مورد وى بکار مى برند:
چنان با نیک و بد خو کن که بعد از مردنت عرفى
مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند

آیین سیک در بین ادیان اصلى جهان از تازه ترین آنها است که اساس تعالیم آنرا باور و مراقبه به نام یک خالق، برابرى همه نوع بشر، دورى از خود پرستى و تلاش براى عدالت اجتماعى و زنده گى صادقانه تشکیل مى دهد که با بیش از ۲۵ میلیون پیرو، پنجمین دین سازمان‌یافته جهان است.

هرچند سیکها سالیان زیادى در افغانستان زیست نمودند. اما هیچگاهى حیثیت یک شهروند واقعى را کسب ننمودند و همواره مورد تبعیض اجتماعى قرار داشتند. حالا که اقلیت سیک قصد دارند بطور دسته جمعى از افغانستان خارج شوند و بسیارى از فعالین فیسبوک با نگاه عاطفى به این اقدام ایکه ناشى از نامهربانى مردم افغانستان در قبال این اقلیت مذهبى بوده، متأثرند. مى خواهم به این بپردازم که سیکها کى اند و چگونه وارد افغانستان شدند؟

بنابر روایت تاریخ آیین سیک بعد از گورو نانک توسط ١٠ تن از گورو ها یا مدرسین بعد از نانک از پنجاب به سراسر شبه قاره هند گسترش یافت و دامنه هاى آن بتدریج تا شرق خراسان یعنى افغانستان کنونى نیز توسط معلمان، بازرگانان و تجار سیک انتقال یافت.

سیکها نسبت به هندو ها قدامت کمترى در افغانستان دارند. بیهقى از حضور هندوها در زمان حاکمیت سلطان محمود غزنوى در قرن چهارم و پنجم هجرى یاد نموده است. که میتوان ادعا نمود: ورود هندو ها آمیخته با سیاست و آمدن سیکها به نحوى مرتبط به تجارت و بازرگانى بوده است. بطور کلى میتوان گفت که با تسلط مسلمانان بر هند و آغاز مراودات اجتماعى در قلمرو غرنویان، پاى هندو ها نیز به اینجا باز شده است.

(ایشر داس) یکى از دانش آموختگان اقلیت هندوهاى افغانستان در کتابى با عنوان سرگذشت تاریخى، زندگى اجتماعى و فعالیت دینى هندو ها و سیکها در افغانستان، ادعا نموده است که سلسله برهمن شاهان و هندوشان کابل را که پابند عقاید هندو بودند، دلیل دیرینه گى و قدامت هندوهان و سیکها در افغانستان مى داند. او استدلال مى نماید که آثار فرهنگى و کهنسال بجا مانده از آن دوران در کابل و اطراف آن، دال بر این مدعا است.

بسیارى ها گسترش هندوییزم را در افغانستان و حضور هندو ها در دوره حاکمیت غزنویان را در هند با قدامت اقلیت هندو و سیک هاى کنونى در افغانستان مساوى دانسته اند که تصور مى رود اشتباه است.

گمان اغلب بر این است که موجودیت هندو ها و سیکهاى کنونى محصول لشکر کشى هاى قواى افغانها و انگلیسها در سده هاى اخیر میان کابل و دهلى بوده است. زیرا در دوره هاى اخیر، سیک‌ها دو بار به صورت گروهى در چارچوب نظامیان بریتانیایى از شبه‌ قاره هند به افغانستان آمدند. یک‌بار در سال ۱۸۳۹ میلادی در رکاب نظامیان انگلیسی و در معیت دست نشانده شان شاه شجاع از مسیر چمن وارد قندهار شدند و از آنجا به غزنی رفتند که دروازه قلعه مستحکم غزنى توسط یکى از جواسیس هندى گشوده شد که سپس به کابل آمدند.

بنابر اسناد تاریخى قشونى از بریتانیایى ها که در سال ١٨٤٣ در مسیر کابل - جلال آباد، مورد شبخون مهاجمان افغان قرار گرفتند، حدوداً هفتاد درصد از گروپ هاى پیاده نظام شان، سیکها بودند.
سیک‌ها، بار دوم در سال ۱۸۷۹ تحت فرمان نیروهای انگلیسی وارد خاک افغانستان شدند که بعد از خروج قواى انگلیسى، تعدادی از آن‌ها در این کشور باقی ماندند و متوطن شدند که اغلب به کشمیره فروشى، عکاسى و طبابت یونانى اشتغال داشتند.

اگر به محلات بودباش آنها توجه شود، اغلب در ساحاتى اقامت داشته اند که مسیر عبور و مرور قواى انگلیسى در جنگهاى سه گانه افغان و انگلیس نظیر ولایات قندهار، غزنى، هلمند، جلال آباد، خوست و کابل بوده. بعد ها اندکى از اینها بنابر اشتغال به تجارت و باغدارى به ساحات کوهدامن، سرایخوجه و کندز نیز نقل مکان نموده اند.

علاوه بر همکارى نظامى با بریتانیایى ها، هسته هاى کوچک سیکها در اجتماع افغانستان زمینه ساز نفوذ استخباراتى متجاوزان انگلیسى نیز بوده است که در کتاب رقابت روس و انگلیس در ایران، افغانستان و آسیاى میانه به آن اشاره شده است. ردپاى دو تن از هندوان در حوادث سقوط امان الله خان و بقدرت رسیدن حبیب الله کلکانى نیز وجود داشته است.

حتى در سالهاى اخیر که بحث حکومت مستقل خالصتان سیکها در هند اوج گرفته بود، سیکهاى افغانستان نیز همنوایى با ایشان داشتند که در همکارى دولتین افغانستان و هند بسیار متبارز نشد. ضمناً سیکها در هندوستان نیز به تناسب هندو ها موضع تند ترى نسبت به مسلمانان دارند و بار ها درگیرى خونینى میان آنها صورت گرفته. همین حالا در بسیارى از شهر ها و مناطق سیکها در هندوستان، امکان ورود مسلمانان وجود ندارد که مغایر قوانین و ضوابط پذیرفته شده جهانى است.

اینکه چرا جامعه افغانستان که پذیراى اقلیت هاى یهودى، گجر، گیلانى ها، عربها، کشمیرى ها وغیره بوده و استثناهاً نسبت به هندوان تبعیض اجتماعى را حفظ نموده اند. من آنرا ناشى از نقش مؤذیانه این اقلیت در رویداد هاى نامیمون گذشته و همدستى اینها با اشغالگران بریتانیایى مى دانم.
نباید خروج هندوهان و سیک ها را از افغانستان که در گذشته بالغ بر دوصدهزار نفر بوده و حالا تقریباً دو هزار اند، بسیار برجسته نمود. همان گونه که بحران چهل ساله اخیر منجر به مهاجرت حدود پنج میلیون از مردم ما شده. بالتبع بر سیکها نیز اثر گذاشته تا به سایر کشور ها مهاجرت نمایند.

رویهمرفته اقلیتى که امروز از سیکها در افغانستان وجود دارند، بهیچوجه مقصر اعمال پیشینان شان نیستند و باید بعنوان شهروندان کشور، از حقوق و امتیازات مساوى و مشابه سایر اتباع کشور مستفید شوند.

محمد عارف منصوری

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه افغانستان

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


نهادینه سازی ارزش آفرینی برای مشتری در فرهنگ تولید