اندوه ماه ترشم را
حول این سیاره
که کافران روشنی اند
و دشمنان ستاره
تنها تو میفهمی
و انارسرخی
که از دیار اقبال و قسمت
با دهان چاک خورده و دل خون آمده است
چه شعر خطرناکیست انار!!
نکند لباس دلتنگی من را
در جشن خاطره ها و فاصله ها
لکه دار کند....
کوچه های پاییز را طی میکنم
به هر نشانه ای خیره میشوم
به اجساد برگ
به رسش گس خرمالوها
به تولد ترشیده ی کلم
به آیه های سرد باد
به سرنوشت گرم هیزم سوال
به پیری های بی تو
به مرگ
سپس دست های ماه من
در حوض سالمندی میلرزند
چه قرصی بدهم
ماهی را که قرص شب های تو بود؟
زن؟
به اشتباه خود اعتراف میکنم
اندوه ماه ترشم را
تنها انار میفهمد و من
پ.ن
گاهی اعتراض ها عاشقانه اند
حول این سیاره
که کافران روشنی اند
و دشمنان ستاره
تنها تو میفهمی
و انارسرخی
که از دیار اقبال و قسمت
با دهان چاک خورده و دل خون آمده است
چه شعر خطرناکیست انار!!
نکند لباس دلتنگی من را
در جشن خاطره ها و فاصله ها
لکه دار کند....
کوچه های پاییز را طی میکنم
به هر نشانه ای خیره میشوم
به اجساد برگ
به رسش گس خرمالوها
به تولد ترشیده ی کلم
به آیه های سرد باد
به سرنوشت گرم هیزم سوال
به پیری های بی تو
به مرگ
سپس دست های ماه من
در حوض سالمندی میلرزند
چه قرصی بدهم
ماهی را که قرص شب های تو بود؟
زن؟
به اشتباه خود اعتراف میکنم
اندوه ماه ترشم را
تنها انار میفهمد و من
پ.ن
گاهی اعتراض ها عاشقانه اند