تلاقی تلخ وجدان با مجازات اجتماعی


تلاقی تلخ وجدان با مجازات اجتماعی

مانند برخی کتاب ها، فیلم هایی هستند که باید بلعیده شوند. جدیدترین ساخته «وحید جلیلوند» فیلمی با نام «بدون تاریخ بدون امضا» است که هر چند تلخ ولی چشیدنی است.

تلاقی تلخ وجدان با مجازات اجتماعی
به گزارش فانوس، اخلاق اجتماعی یکی از مهمترین مؤلفه های اثرگذار بر پیوندها و ارتباطات انسانی است.
برخی می گویند، هر گاه در جامعه ای وجدان جمعی خدشه دار شده و کمرنگ گردد، افول و سقوط آن نظام اجتماعی، قطعی و حتمی خواهد بود. یکی از راه های تلنگر زدن به آدم ها و یادآوری اخلاق از لنز دوربین فیلم برداری می گذرد است؛ دریچه ای که از نگاه آن می توان برخی از مسائل را تاکید و بازتاکید کرد.
بدون تاریخ بدون امضا زندگی را و دیدن و تجربه کردن زندگی را، غنی تر می کنند. انسانیت عنصر کم رمق در سینمای معاصر تحت تاثیر تغییر ارزش و نگرش ها و گیشه بیش از قبل رنگ باخته است اما فیلم هایی چون بدون تاریخ بدون امضا نگاهی دوباره به مقولاتی است که ارزش های زندگی و انسانیت را به همراه دارند.

** کارگردانی رو به ترقی
بدون تاریخ، بدون امضا فیلمی به کارگردانی جلیلوند، محصول سال 1395 است. این فیلم که در بهمن 1396 در سینماها اکران و شاید بتوان گفت به شایستگی نماینده ایران در مراسم اسکار 2019 شده، داستان آشنایی دکتر کاوه نریمان با بازی «امیر آقایی» پزشکی در پزشکی قانونی با موسی «نوید محمدزاده» و خانواده اش است و بیننده به واسطه اتفاق هایی که پس از آن می افتد، درگیر روایت متفاوت و دردناک آنان از زندگی شان می شود؛ روایت دردناکی که شخصیت ها را در جنگ و درگیری دائم و غمگین خودشان با خودشان یا در واقع خودشان با وجدانشان قرار می دهد.
جلیلوند کارگردانی دغدغه مند است که نگرانی ها و البته ایده آل هایی برای جامعه دارد. در اثر قبلی خود «چهارشنبه 19 اردیبهشت» اگرچه با همان پس زمینه نگرانی برای از دست رفتن ارزش های اجتماعی به دنبال راهی و پیشنهادی برای بهبود اوضاع جهان بوده است اما با روحیه ای آرمانگرایانه و شاید با کمی فاصله از واقعیت های موجود جامعه و نوع تلاش مردم برای کمک رساندن به همنوع، با زبانی اغراق گونه سخن می گوید. این کارگردان در آخرین ساخته اش بدون تاریخ بدون امضا دغدغه مندی اش پخته تر شده و باورمندی و همزادپنداری را توسعه می دهد.

** تقابل جذاب سیاهی و سفیدی
بدون تاریخ بدون امضا مخاطب را همراه خود می کشاند و قدرت همراهی با هر دو نقش اصلی (موسی و دکتر نریمان) را ممکن می سازد. نقش موسی با شخصیت ضعیف و حقیر و از طبقه پایین اجتماعی با نماد لباس سیاهی بر تن و نقش دکتر نریمان با شخصیتی محکم و بزرگوار از طبقه بالای اجتماعی با لباس مجازأ پزشکی و سفید بر تن. البته نه آن سیاه در طول فیلم و واقعیت موجود سیاه می ماند و نه آن سفید همواره سعادتمندانه و روشن رفتار می کند.
از دید گروهی از منتقدان، این تقابل سیاهی و سفیدی که نماد تضاد اجتماعی است در فیلم بسیار خوب پرداخته شده است تا آنجا که امکان همزادپنداری بیننده را به صورتی عملی سازد تا بتوان هم با دکتر سفید پوش و هم با جوان سیاه پوش که اتفاقا هردو درد وجدان دارند همراه شود و از رنجی که می برند درکی داشته باشد.
این فیلم شاید به نوعی نمایش اغراق گونه ای از جدال با وجدان باشد اما در شرایطی که وجدان جمعی و فردی جامعه ای رو به افول می گذارد، بهترین نسخه ممکن برای بازگشت اخلاق به نظر می رسد. در واقع در شرایطی که تکرر و فراوانی اتفاقات بصورت فردی و جمعی وجدان آدمی را بی تفاوت می سازد، بی اخلاقی اولین و بدیهی ترین پیامد است. فیلم جلیلوند به لحاظ جامعه شناختی از این منظر دارای ارزش فراوانی است که تلاش دارد تا به اهمیت و لزوم زنده نگه داشتن اخلاق در زندگی فردی و اجتماعی تاکید کند.

** دگرخواهی به جای خودخواهی نیاز امروز جامعه ماست
برخی منتقدان این فیلم را نسخه متفاوت و شاید کامل «جدایی نادر از سیمین» پنداشته اند اما به رغم تفاوت های کلی و بنیادین داستان، اگر در جدایی نادر از سیمین از خلال تلاش برای جدایی زن و شوهر، بخشی از مشکلات اجتماعی و فقر مورد توجه قرار گرفته بود اما فراتر از آن نرفت. در حالی که بدون تاریخ بدون امضا از دستمایه قرار دادن مرگ تلخ کودکی معصوم، تلاش دارد تا فلاکت و مصایب زندگی در فقر و حاشیه را نشان دهد. فیلم از این منظر بر لزوم بازنگری اخلاق در جامعه و به ویژه از جانب کسانی که صاحبان نفوذ و قدرت هستند و در اینجا دکتر نریمان پزشک نماینده آنان است، پافشاری می کند.
بدون تاریخ، بدون امضا فیلمی تلخ است و درد سیلی محکم کارگردان بر گونه هر انسان دغدغه مندی که از سینما خارج می شود، او را تا مدتی همراهی می کند. با این حال، این فیلم همانند بسیاری از فیلم های سینمای ایران به ویژه در دهه گذشته اثری تماما سیاه نیست و تلاش نقش اول و داستان آن، تلاشی شرافتمندانه برای بازگرداندن حقوق دیگری به رغم از دست دادن حقوق فردی است.
تلاش برای دگرخواهی به جای خودخواهی همان چیزی است که جامعه ما امروز بیش از گذشته به آن نیاز دارد و خلأیی است که به شدت در فرهنگ این روزهایمان احساس می شود. بدون تاریخ بدون امضا تلخ است چون بازنمای واقعیت و حقیقت امروز اجتماع ما است اما در تمامیت خودش شیرین است چون وجدان جمعی را به چالش می کشد تا به یاد بیاورد سهمش از عادت کردن اندیشه و ذائقه به خودخواهی چقدر می تواند مصائب و مشکلات فردی و اجتماعی آدم ها را افزایش دهد.
این فیلم از وجدان حرف می زند؛ فراموش شده ی زندگی امروز ما. اگرچه مانند هر ساخته و فیلم دیگری عاری از نواقص و ایرادات نیست اما تلاشی که برای زنده کردن اخلاق دارد و تلنگری که بر تفکر جامعه می زند، نواقص را تحت الشعاع قرار می دهد. این درگیری وجدان دکتر نریمان نماینده هر ذهن صاف و روشنی است که باید باشد و نیست. رفتار این نقش اول فیلم شاید اغراق گونه یا ایده آل به نظر برسد اما ما، سینما و فرهنگ و جامعه و نسل امروزمان دقیقا به چنین نقش ها و شخصیت هایی نیاز داریم تا اخلاقی فکر کنیم و تصمیم بگیریم.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


اولین واکنش منوچهر هادی به ویدئوی جنجالی یکتا ناصر