ترجمه بدون تضمین فروش


ترجمه بدون تضمین فروش

15کتاب منتشرشده و چندین اثر در دست چاپ یا ترجمه، آمار درخورتوجهی برای حسین تهرانی طی این 12سالی است که به برگردان ادبیات آلمانی‌‌زبان به فارسی مشغول است. تهرانی سال‌1341 در پایتخت متولد شده و تا بیست‌وسه سالگی نیز در همان‌جا زندگی...


15کتاب منتشرشده و چندین اثر در دست چاپ یا ترجمه، آمار درخورتوجهی برای حسین تهرانی طی این 12سالی است که به برگردان ادبیات آلمانی‌‌زبان به فارسی مشغول است. تهرانی سال‌1341 در پایتخت متولد شده و تا بیست‌وسه سالگی نیز در همان‌جا زندگی کرده است. سال‌64 برای دنبال کردن تحصیلات خود به آلمان می‌رود و در آنجا در رشته مهندسی مخابرات درس می‌خواند و در ادامه در همین رشته مشغول به کار می‌شود. سال‌81 همراه با خانواده به میهن بازمی‌گردد و اکنون سال‌هاست در مشهد زندگی می‌کند. او ورودش به عرصه ترجمه ادبی را برخاسته از یک حادثه می‌داند. سال‌85 که در شهرکتاب تهران با چند اثر به زبان آلمانی روبه‌‌رو می‌شود. پس از خواندن کتاب‌ها رمان «دام گستر» نوشته «اووه تیم» نظرش را می‌‌گیرد و وقتی مطمئن می‌شود که هنوز در ایران ترجمه‌‌ای از این کتاب به بازار نیامده، بنا می‌کند به برگرداندن آن به زبان مادری، تا با چاپ کتاب یادشده، رسما وارد حرفه مترجمی شود. «قرمز»، «مورنگا»، «دام‌گستر» از اووه تیم، «تو نباید بکشی» نوشته یورگن تودنهوفر، «مرد صدساله‌ای که از پنجره بیرون پرید و ناپدید شد» و «بیسوادی که حساب و کتاب سرش می‌شد» از یوناس یوناسون، «لیلا» به قلم فریدون زعیم‌اوغلو، «مردی به نام اوه» و «مادربزرگ سلام می‌رساند و می‌گوید متاسف است» نوشته فردریک بکمن، «آدام و اولین» به قلم اینگو شولتسه و تازه‌ترین کتابی که با ترجمه او به بازار کتاب آمده است «پایان تنهایی» نوشته بندیکت ولس، بخشی از کارنامه چاپ‌‌شده‌‌های او را شامل می‌شود. تهرانی همچنین «۲۸ روز تمام» و «کارمای بد» (داوید زافیر)، «چشم شب» (تیتوس مولر)، «شیرین نیستم، فقط قند دارم»(رناته برگمان) را آماده چاپ و «بللا جرمانیا» (دانیل شپک) را در دست ترجمه دارد.
بیشترین ترجمه‌های شما از آثار اووه تیم صورت گرفته است، چه ویژگی‌هایی در نوشته‌های این نویسنده آلمانی این‌ قدر توجه شما را به خود جلب کرده است؟
شروع کار من با برگردان اثری از اووه تیم بود و روی‌هم‌رفته تا امروز 10‌کار از او ترجمه کرده‌‌ام که 5‌عنوان آن چاپ شده است. اووه تیم نویسنده‌ای است که شهرت جهانی دارد و آثارش از دید ادبی بسیار ارزشمند است و موردبحث قرار می‌گیرد. او در عین سیاسی‌بودن از سیاست‌زدگی به‌دور است و نویسنده‌ای آزادیخواه و مخالف کمونیسم و کاپیتالیسم و به ویژه ضدجنگ و منتقد نقشی است که کشورش آلمان در دو جنگ جهانی اول و دوم ایفا کرد. تیم وظیفه اصلی و عمده خود را در نوشتن بر این گذاشته که کاری کند جامعه آلمان از یاد نبرد پدران و پدربزرگانشان مرتکب چه گناه‌ها و چه جنایت‌هایی علیه بشریت شده‌اند. این رویکرد در تمام آثارش دیده می‌شود. او این مسئولیت را برای خود قائل است که در حد توانش نگذارد آلمان دوباره تبدیل به ابرقدرت شود و می‌خواهد کشوری آزادیخواه داشته باشد که نقشش را در روابط جهانی طوری تنظیم کند که به کشورهای دیگر حمله نکند و آلت‌دست آمریکا نباشد و نقشی مستقل بازی کند. اووه تیم رابطه‌ای خیلی خوب هم با ایرانی‌ها دارد و نظرش درباره ما مساعد است. می‌دانید که یکی از دوستان نزدیکش در تظاهرات ایرانی‌ها علیه شاه در سال‌1967 در برلین کشته شد. او کتابی هم درباره آن دوستش نوشته است. این‌ها مسائلی بود که نظر مرا به این نویسنده و آثارش جلب کرد تا 10اثر او را انتخاب و ترجمه کنم، امیدوارم باقی آن‌ها نیز که به دلایلی هنوز چاپ نشده‌اند چاپ و منتشر شوند.

شما از سویی کتاب‌های نویسنده‌ای خاص چون اووه تیم را ترجمه کرده‌اید و از سوی دیگر سراغ آثاری خوشخوان و پرفروش در خارج از ایران رفته‌اید، ملاکتان در گزینش آثار چیست؟
نهایت سعی‌ام را کرده‌ام تا کتاب‌هایی را برای ترجمه انتخاب کنم که ارزش خواندن داشته باشند. البته سلیقه شخصی هم در انتخاب‌هایم دخیل است. تمام کتاب‌هایی که تابه حال ترجمه کرده‌ام در دنیای خارج جزو پرفروش‌ها بوده‌اند ولی در ایران نظر خواننده شرط است که از چه اثری استقبال کند. هیچ تضمینی برای این کار نیست. مثلا خود من احتمال می‌دادم که استقبال از آثار اووه تیم با آن سابقه درخشانش خیلی بیشتر از این‌ها باشد ولی در عمل این‌طور نشد. درضمن حق انتخاب من مترجم هم بسیار محدود است. شاید کتاب‌های بسیار بهتری هم برای ترجمه وجود داشته باشند از نویسندگانی کمترشناخته شده که من از آن‌ها بی‌اطلاعم. ولی نهایت سعی‌ام را می‌کنم که نه وقت خودم را تلف کنم نه وقت کتابخوان‌ها را.

در این سال‌های اخیر شمار مترجمانی که آثار ادبیات آلمانی‌زبان را مستقیم از این زبان برمی‌گردانند افزایش یافته است، نکته مثبت این امر این است که دیگر نیاز چندانی به خواندن آثاری نداریم که از زبان‌های واسطه انگلیسی و فرانسوی ترجمه شده است اما در مقابل آسیب‌هایی هم دیده می‌شود، اینکه هم تعداد ترجمه‌های کم‌کیفیت افزایش یافته است و هم برخی موازی‌کاری‌ها و انتشار چند ترجمه از یک اثر نمود می‌یابد، نظر شما در‌این‌باره چیست؟
این تنوع و افزایش تعداد مترجمان را باید به فال‌نیک گرفت و هیچ نقطه منفی‌ای در آن نیست. موازی‌کاری‌ها هم عمدتا درباره ترجمه آثار از زبان انگلیسی به چشم می‌خورد چون نسبت مترجمان انگلیسی به زبان آلمانی شاید صد به یک باشد. همچنین موازی‌کاری‌ها بیشتر به‌دلیل رعایت‌نکردن حق کپی رایت است و اینکه مترجمان و ناشران از کتاب‌های در دست ترجمه همکاران بی‌اطلاع هستند. خود من سعی می‌کنم با اعلام اثری که در دست ترجمه دارم تا حد زیادی جلو این کار را بگیرم. اگر همکاران هم این کار را انجام دهند شاید بتوان تا حدی مانع از موازی‌کاری شد.

زبان آلمانی پس از زبان‌های انگلیسی و فرانسوی بیشترین سابقه دریافت جایزه نوبل ادبیات را دارد، با‌این‌حال به نظر می‌رسد علاقه‌ای به ترجمه نوبلی‌ها ندارید.
نه این‌طور نیست. فقط اینکه آثار نویسندگان برنده جایزه نوبل کمابیش قبلا ترجمه شده و ترجمه مجدد آن‌ها لزومی ندارد. در میان برندگان نوبل نویسنده‌هایی هم هستند که چندان شناخته شده نیستند یا برای نمونه نویسنده‌ای چون «تئودور مومسن» سال 1902 این جایزه را گرفته است که زبان با زبان آلمانی امروزی تفاوت‌هایی دارد، من برای برگردان نوشته‌های چنین نویسنده‌هایی باید پژوهش‌های زبان‌شناختی انجام دهم که به این قضیه فکر خواهم کرد.

نویسنده‌های جدیدتر آلمانی‌زبان چون اینگو شولتسه را که در سال‌های اخیر آثارشان به فارسی منتشر می‌شود درمقایسه با بزرگانی مانند هاینریش بل و‌گونتر گراس و برادران مان(توماس مان و هاینریش مان) چگونه می‌بینید؟
نویسنده‌های هر دوره محصول زمانه خویش هستند. جامعه عوض می‌شود و طبیعتا عرف‌های حاکم بر جامعه و نیازهای آن هم تغییر می‌کنند حتی روابط انسانی هم. بنابراین هر دورانی نویسندگان و مخاطبان خاص خودش را دارد. اووه تیم، اینگو شولتسه، مارکوس ورنر، دورنمات، یودیت هرمان و... از غول‌های ادبی شمرده‌ می‌شوند و اعتبار بسیاری دارند. گذشت زمان مشخص می‌کند که آثارشان تا چه‌اندازه ماندگار است.

برخی از کتاب‌هایتان را از نویسندگان غیر آلمانی‌زبان ترجمه کرده‌اید، مثلا زعیم اوغلو ترک است یا بکمن و یوناسون سوئدی‌اند، باتوجه به این اصل که همواره در ترجمه چیزهایی از دست می‌رود در برگردانِ دوباره این از دست‌رفتن مضاعف خواهد بود، دلیل خاصی شما را به این کار ترغیب کرد؟
زعیم اوغلو تمام آثارش را به زبان آلمانی می‌نویسد. در مورد ترجمه آثار یوناسون و بکمن حق با شماست. آثار این دو نویسنده را که یک‌شبه ره صدساله پیمودند از زبان آلمانی ترجمه کردم ولی عنایت بفرمایید که دیگر همکارانی هم که این آثار را به فارسی ترجمه کردند آن‌ها را از زبان انگلیسی برگرداندند بدین معنا که ما مترجم فعالی نداریم که آثار سوئدی را مستقیم به فارسی برگرداند. درضمن کارها لطمه زیادی ندیدند چون آثاری نبودند که مترجم در پیدا‌کردن معادل فارسی دچار چالش شود. البته بعد از رقابت ناسالم و جو بد و عجیب و غریبی که درمورد ترجمه آثار این دو نویسنده به ویژه بکمن پیش آمد من از ترجمه دیگر آثارشان داوطلبانه انصراف دادم.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه فرهنگی و هنری

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


سلام...