منفور محبوب از فیوضات الهی محروم است/«کبر» محدوده تنفر الهی
گروه اندیشه ــ حجتالاسلام والمسلمین حسین انصاریان بیان کرد: کسی که با اعمالش مورد نفرت خداوند قرار میگیرد، این فرد از تمام فیوضات نیز محروم میشود و یکی از صفاتی که قرآن به آن اشاره کرده، صفت «کبر» است که خداوند انسان متکبر را دوست ندارد.
به گزارش ایکنا؛ اولین روز از مراسم سوگواری امام حسین(ع) در دهه سوم ماه محرم، امروز دوشنه، 9 مهر با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین حسین انصاریان در حسینیه هدایت برگزار شد.
وی در ابتدای سخنان خود بیان کرد: روایتی طی این دهه در سالهای گذشته مورد بحث بود که بزرگان دین از وجود مبارک رسول خدا نقل کردند، مخصوصا یک بخش این روایت را شیخ بهایی که از سالکان الی الله بوده، نقل کرده و در مورد آن توضیح بسیار مهمی داده است.
این استاد اخلاق در ادامه تصریح کرد: این روایت مقدمه قابل دقتی نیز دارد، به این مضمون که «اذا احب الله عبدا الهمه ثمان خصال»، خداوند وقتی که عاشق بندهای باشد، هشت خصلت را به او الهام میکند، الهام یک امر قلبی است، که این را تبیین میکنم. اما در ابتدا باید مسئله محبت را بیان کنیم که بسیار مهم است. آن هم محبت از بالا به پایین، محبت خدا به عبد است. محبت عبد به خدا محبت پایین به بالا است و عبد در مورد خودش فکر میکند و به نعمتها فکر میکند و به قول امام صادق(ع) شعله محبت در قلبش نسبت به آن وجود مقدسی که این الطاف را به او داشته است، روشن میشود.
انصاریان بیان کرد: طبع انسان این طور است، از هر کسی که کار خوبی میبیند، قلبا تحت تاثیر قرار میگیرد، یا تشکر میکند یا نمیکند، اما بالاخره خوبی که میبیند، قلبش از خوبی طرف اثر میگیرد و خوشحال میشود، علاقه پیدا میکند که خوبی طرف مقابل را تلافی کند.
وی در ادامه افزود: کاری که برای طرف مقابل انجام میدهد، اسمش را معارف الهیه شکر میگوید. مثلا در تشنگی به او یک لیوان آب بدهید و او هم در مقابل مشکلی را از آب دهنده حل میکند که عرب به آن شکر میگوید، این طبع کار خیر است، طبع احسان است که قلب را تحت تاثیر قرار میدهد، بچه در ماههای اول، مادر را نمیشناسد، اما به دلیل ارتباط شدیدی که با احسان مادر دارد و تمام تغذیه خود را از طریق مادر میبیند وابسته به مادر است با این که او را نمیشناسد.
این استاد اخلاق بیان کرد: کودک با حالات و حرکات و گریهاش تلافی میکند. با رفتارش سپاسگذاری میکند، اما بین محبت بالا به پایین تا محبت پایین به بالا بسیار تفاوت است. محبت مادر به فرزند قابل مقایسه با محبت فرزند به مادر نیست. مادر در محبت در اوج فداکاری است، اما فرزند خیر، مادرش را دوست دارد، اما در حد مادر در مرز فداکاری نیست.
محبت خدا به انسان بی نهایت است
وی در ادامه تصریح کرد: مگر قرآن و روایت چقدر به مادر سفارش اولاد را کردهاند؟ یک درصد، اما چقدر سفارش اولاد به مادر را کردهاند؟ 99 درصد چون آن قدر که مادر محبت به اولاد دارد، اولاد به مادر آن قدر محبت ندارد. یک زمان انسان به خدا محبت پیدا میکند، چون فکر میکند خدا یک سری لطف به او کرده است. این محبت نهایت دارد و محدود است، اما یک زمان خدا به انسان محبت پیدا میکند که نهایت ندارد، چون از یک وجود بینهایت ظهور میکند و بی نهایت خواهد بود.
این استاد اخلاق بیان کرد: آنچه مهم است این که ما راهی را انتخاب کنیم که محبت خدا را به سمت خودمان جهت دهیم و خودمان را در معرض محبت قرار دهیم، راههای مختلفی هم دارد و خوش به حال کسی که همه راهها را طی کند. البته این روایتی که تبرکا امروز عرض میکنم، تمام راه نیست، بلکه جزء راه است و شیعه و غیر شیعه هم نقل کردهاند، احب الله من احب حسینا.
وی تصریح کرد: طبق روایت کسی که حضرت حسین(ع) را دوست دارد، خدا هم او را دوست دارد، این یک راه است، جهت دادن محبت خداوند به خود است، این محبت را انسان به طرف خودش اگر جهت دهد، یک محبت بی نهایت است. هیچ وقت هم محبت ما نسبت به خدا محبت بی نهایت نمیشود، اما پاداشش بی نهایت میشود که احسان خداوند است.
این استاد اخلاق در ادامه افزود: تمام عبادات ما از نظر کمیت، نهایت و حد دارد. عمر ما حد دارد و به تناسب حد داشتن عمر ما همه خوبیهای ما حد دارد، اما پاداش همه خوبیهای حددار ما بی حد است. تمام آیاتی که پاداشها را بیان میکند، این گونه است «جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا»، پاداش بینهایت است، اما عمل نهایت دارد، این لطف خدا است. این احسان خداوند است. آنچه از ناحیه او طلوع میکند، بینهایت است و آنچه از ناحیه ما برای او شکل میگیرد، نهایت دارد.
وی با اشاره به روایتی بیان کرد: مقدمه روایت میگوید «اذا احب الله عبدا» هرگاه خدا عاشق بندهای شود که سؤالی که مطرح میشود، این است که من باید چه کاری انجام دهم که خدا عاشق من شوم، باید ببینیم خداوند از چه کسانی نفرت دارد، آنها را کنار بزنیم، وقتی آنها را کنار گذاشتیم، وارد حوزه محبت خدا میشویم. چند مورد از مواردی که وقتی در افراد باشد، مورد نفرت خداوند میشوند را ذکر میکنم.
انسانی که محبوب خدا نیست، از فیض او نیز محروم است
انصاریان در ادامه تصریح کرد: خداوند در ابتدای سوره بقره یک مورد اخلاقی که به شدت مورد نفرت خدا است را بیان میکند که کبر است. کبر مورد نفرت است و در هر انسانی که باشد مورد نفرت خدا است و تا زمانی که این صفت باشد این شخص محبوب خدا نمیشود و وقتی انسان محبوب خدا نشود، درهای فیوضات به سوی او مسلما بسته است.
این استاد اخلاق بیان کرد: اما کبر در مقابل چیست؟ یک زمان یک نفر جایی نشسته است و او عمدا جلوی پای او بلند نمیشود، آیا این مورد نفرت خدا است؟ خیر، این حالت درهای فیوضات را نمیبندد، یک وقت یک نفر دارد رد میشود و جا دارد سلام کند و نمیکند، آیا منظور این کبر است؟ خیر، کبر است اما آن قفلی نیست که تمام درهای فیوضات الهی را بر روی بنده ببندد.
وی در ادامه افزود: یک وقت یک نفر جلوتر از پدرش راه میرود که این نیز بد است اما مراد نیست، بدی این هم در حدی نیست که انسان را از رحمت خدا دور کند، پس این که کبری که درهای فیوضات را به روی بنده میبندد که از یک طرف او را از رحمت پروردگار محروم میکند، از یک طرف خدا را بر من خشمگین میکند و از یک طرف هم او را از پیشگاه لطف او میراند، در واقع کبر در برابر اوامر و نواهی خدا است.
انصاریان بیان کرد: ما از نظر عقل و فطرت و بدن و روح در حدی نیستیم که خداوند ما را دعوت به کاری کند که در برابر وجود مقدس او بایستیم و بگوییم خیر؛ قبول نمیکنیم. در آن حد نیستیم که ما را از عملی نهی کند و باز هم بایستیم و بگوییم خیر قبول نداریم، اینجا امام علی در مقابل کسانی که میایستند میفرمایند کسی که در مقابل حق بایستد و بگوید یکی من و یکی تو و به عبارت دیگر به خدا بگوید تو را نرسیده که من را امر و نهی کنی، مثلا زن به خداوند بگوید به تو ارتباطی ندارد که حجاب را واجب کند و امثال اینها میشود کبر.
وی در ادامه با اشاره به روایتی از امام علی(ع) تصریح کرد: امام علی(ع) فرمود کسی که با تمام وجود مقابل خدا ایستاد، نابود میشود، چون بنده در حدی نیست که در برابر خدا بایستد، کبر یعنی قرآن را مقابل من باز نکن و من هیچ کدام از آیاتش را قبول ندارم، این به معنای کبر است.
استکبار به چه معنا است؟
انصاریان به آیهای از قرآن استناد کرد و گفت: خداوند میفرماید «وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ»، ملائکه سجده کردند چون تواضع داشتند در مقابل حد و خودشان را در حدی ندیدند که در مقابل خدا بایستند، همه سجده کردند، به غیر از ابلیس که استکبار کرد و تمام قد مقابل خدا ایستاد، یعنی به خدا گفت تو را نرسیده که به من حکم کنی به آدم سجده کنم، این معنای استکبار است.
این استاد اخلاق در ادامه بیان کرد: نمیدانم این شعر درست است یا نه اما فکر میکنم شعر میخواهد پلیدی کبر را بگوید، «شیطان هزار مرتبه بهتر ز بی نماز، او سجده بر آدم و این بر خدا نکرد»، این یک مورد عامل نفرت است، خداوند از کبر و متکبر متنفر است. کسی که نسبت به وجود خدا تکبر دارد فعلا از حوزه محبت خدا خارج است، در قرآن کریم است که «إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ». کسی که خدا او را دوست ندارد، از فیوضات الهیه محروم است و این آدم شقی دنیا و آخرت است.
وی در ادامه به روایت دیگری اشاره و تصریح کرد: یک زمانی کتاب وسائل الشیعه را میدیدم که آیتالله بروجردی به این کتاب خیلی ارادت داشتند و روی آن کار کردند، این روایت را در آنجا دیدم که امام صادق(ع) میفرماید اگر مومنی در 70 سال عمر تکلیف روز قیامت 2 رکعت نماز قبول شده ارائه کند، خداوند به فرشتگان نمیگوید نمازهایش عیب دارد، فقط میگوید به اعتبار این دو رکعت به تمام نمازهای او مهر قبولی بزنید.
انتهای پیام