یکی بود ویکی نبود


یکی بود ویکی نبود

از قدیم.اول هر قصه ای که شنیدیم* از اون موقع تو دنیا که معنی کلماتو فهمیدیم* آغــــاز اون قصـــه،با ایــنشاعر:علیرضاحاجی علی

از قدیم.اول هر قصه ای که شنیدیم*


از اون موقع تو دنیا که معنی کلماتو فهمیدیم*

آغــــاز اون قصـــه،با ایــن جمله بود*

یکی بود،یکی نبود،غیرازخدا، هیچ کس نبود*

اولاش،معنی اون،آغازی بودبرای قصه ها*

و لی کم کم ، فهمیدم رازی تو اونه پر بها *

با دقت بیشتر ، مروری کردم معنی شو *

ا ولی به نظرراحت اومد ،ولی نفهمیدم بعدی شو*

یکی بود"خوب بوده که الان هستی هست*

یکی نبود!پس چندتا بود؟بقیشون الان کجاهست *

پس اگه ، غیر از "خدا" هم هیچکس نبود *

اون یکی،که یکی هم نبود.چرااسمش توجمله بود؟*

یعنی چه؟مگه میشه؟این دیگه چه جوریشه*

شایدم تووقتی بوده که شاعرقافیه براش تنگ میشه*

امانه،اگه اینطوری بود تاحالاموندگارنبود*

اینهمه قدمت رونداشت،میراث فرهنگیمون نبود*

پس باید بادقت بیشتر رو معنی هر کلمه*

باید ، پیداکنم رمزشو ، شایدصبر یا تجربم کمه؟*

جواب هرمعمّایی ، یه روزی پیدا میشه*

هیچ مشکلی نیست ،که باخواست وتلاش حل نشه*

یکی بود،تنهابودومانندوهمتایی نداشت*

یکی نبود،چون هستی بی وجوداون معنایی نداشت*

پس این یکی بودعلت بود،واون یکی نبود*

تمام این هستی بود،اما تو وجود"اون یکی"بود *

ازعزل،همه چی تووجود"خدا"بوده وهست*

وغیرازاوهیچکس نبوده،تنها خداوندبوده وهست*

تقدیمی به شما عزیزان

ازطرف حاج علی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


لخته خون گوشتی شبیه جگر در پریودی چیست و چه علتی دارد‌؟ +‌روش درمان